برای یک بینمازدر مسجد را نمی بندند.

کابرد:این مثل، نشانگر آن است که چون اقشار مختلفی در جامعه وجود دارند، مطمئناً افرادی خواهند بود که دارای اعتقادات دیگری باشند و بنا به دلیلینمازگزارنیستند؛لذا نمی توان عمومیت داد، که به خاطر فلان کس، نتوان کاری را انجام داد و یا در مسجد را برای نمازگزاران بست.

در واقع عمل و فکر یک شخص نمی تواند مقدم و موثر در آرای عمومی و افکار جمعی باشد.

روزه ی بینماز، عروس بی جهاز، قورمه ی بی پیاز!

کاربرد:درواقع نشانگر چیزی ناقص و ناتمام است.

توضیح آن که:کسانی هستند که در عین حال که روزه اند خود را از از انجام فرضیه ینمازمعاف می دانند. روزه ی بینمازبه اعمال این گونه افراد اطلاق می شود.

اگر دقیق بنگریم در بین خویشان و آشنایان و بیگانه افرادی هستند که اصلاًنمازگزارنیستند و فقط در ماه مبارک رمضان به روزه گرفتن اکتفا می کنند و به یاد نیایش ودعا و روزهو در اثر حرمت این ماه سعی می کنند خود را با افراد جامعه تطبیق دهند و با گفتن روزه (نخوردن و نیاشامیدن) خود را به رنج و تعب بیاندازند تا بلکهثواب اُخرویکسب نمایند؛

و تنها در شبهای احیا، آن زمان که به اصطلاح بازار منابر، گرم تر است، کم و بیش بانماز و روزه، با مساجد و مجالس وعظ و خطابه، سروکار یافته و به محض پایان این شب ها، نه ازنمازشانخبری است و نه از خدا جویی شان اثری است، در حالی که سراسر این گونه اعمال بدون شناخت مایه گرفته است!