فرهنگ از دیدگاه رهبری
در اثر ریزش بخشی از سقف کاذب حرم امام علی (ع) در نجف اشرف، سه زائر زخمی شدند.
سردار محسن کاظمینی فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ در
گفتوگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، از خنثی سازی چند عملیات مهم
تروریستی توسط سپاه در شهر تهران و در ایام نوروز خبر داد و گفت: بچه
های گمنام اطلاعات سپاه از مدتها قبل از عید بر روی تیمهای تروریستی کار
کرده و توانستند در زمان مناسب به بهترین شکل با آنها برخورد کنند.
کاظمینی با اشاره به برنامههای این گروههای تروریستی اظهار داشت:
این افراد، انجام عملیاتهای انفجاری، انتحاری و ترور در نقاط حساس تهران
را در دستور کار داشتند.
بنا بر این گزارش، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی، چندی پیش در جمع فرماندهان، مدیران و مسئولین ردههای مختلف
سپاه از اقدام سپاه مبنی بر خنثیسازی توطئه مهم دشمنان خبر داد که بنا
داشتند در ایام عید در داخل کشور انجام دهند.
کاظمینی همچنین با اشاره به برقرای امنیت کامل تهران در برگزاری دور دوم
انتخابات مجلس شورای اسلامی در روز جمعه گفت: انتخابات سالم و خوبی برگزار
شد و مشکل و خبر خاصی در خصوص عدم امنیت در تهران نداشتیم.
مرتضی تمدن استاندار تهران نیز در گفتگو با فارس، در همین رابطه گفت:
ابدا مشکلی در روز جمعه نداشتیم و همه جا امن و امان بود و انتخابات
نیز به بهترین شکل ممکن برگزار شد.

عقده های روحی - روانی
عقده های روحی – روانی یكی دیگر از عوامل بی حجابی زنان در جامعه می باشد . برخی از انسان ها در زندگی خود به نوعی كمبود عاطفی و شخصیتی دچار می شوند كه ممكن است از این موضوع بی اطلاع باشند و سعی دارند از راه های مختلف آنها را بر طرف كنند و خود را اشباع نمایند.
چادر زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش چادرت ارزش است باور کن
افرادی كه به این گونه بیماری و عقده روانی مبتلا می شوند ، سعی دارند با استفاده از شیوه های غیر عاقلانه و غیر منطقی آن را جبران كنند و در میان مردم جایگاهی برای خود دست و پا كنند ؛ چرا كه انسان دوست دارد همواره در میان مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد و برای نیل به این هدف از دو راه استفاده می كند:
1- از راه های درست و منطقی همچون تحصیل علم ، ایمان ، تقوا ، فضایل اخلاقی و مكارم انسانی .
2- از راه های نا درست .
روانشناسان چه می گویند ؟
طبق نظر سنجی های انجام شده و مطابق گفته روانشناسان ، زنان و دخترانی كه با لباس های رنگارنگ و به اصطلاح مد روز و آرایش های تند و آن چنانی وارد جامعه می شوند و خود را در مقابل دیدگان مردان نا محرم و بیگانه قرار می دهند ، از نوعی بیماری روحی و روانی رنج می برند و به دنبال مطرح كردن خود می باشند.
به طور طبیعی بعضی زنان باور نادرستی نسبت به خود دارند و به نوعی خود را از قافله عقب می دانند . بنابراین برای جبران این ورشكستگی درونی و پر كردن خلا عاطفی خویش ، به روش هایی چون : خود آرایی و خود نمایی در قالب پوشیدن لباس های مبتذل ، آرایش و رنگ آمیزی و حالت موها ، استفاده از انواع و اقسام وسایل آرایشی روی می آورند ولی آنها كاملا در اشتباه هستند و گمشده آنها از این طریق پیدا نمی شود ، بلكه با این كارها ، بیشتر خود را نابود می كنند تا رسیدن به كمال مطلوب .
پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرمایند :
بهترین زنان شما زن با عفت است .
بد ترین زنان شما آرایش كنندگان متكبرانند .
برخی زنان كه از ارزش های انسانی بویی نبرده اند ، در تلاشند تا زیبایی و جاذبه های طبیعی زنانه خویش را به دیگران نشان دهند و از این طریق به كمبود ها و عقده های درونی خویش پاسخی داده باشند ، غافل از اینكه بیشتر افراد جامعه ای نشیوه را نمی پسندند .
زنانی كه همچون یك تابلوی زیبای نقاشی در معرض دید بینندگان بیمار قرار می گیرند ، نه تنها نمی توانند خریدار واقعی برای زیبایی های طبیعی خود به دست آورند ، بلكه روز به روز مورد نفرت افراد جامعه قرار می گیرند و مردم از انها فاصله می گیرند ، اگر چه ممكن است برخی افراد به آنها لبخند بزنند و آنها را به میهمانی شرم آور نگاه های به ظاهر مهربان دعوت كنند، ولی اگر زنی فاقد ارزش های اخلاقی شد ، اگر خود را با طلا و نقره هم بپوشاند ، باز هم نمی تواند ذره ای از مقام و منزلت از دست رفته خویش را به دست آورد.
لباس هاس فاخر و گرانبها هرگز نمی توانند برای زنان ارزش آفرین باشند ، ارزش آفرینی را باید در مقوله حجاب بررسی كرد .
خوشی های زود گذر
ای زنان مسلمان ! ارزش شما بالاتر از قرار گرفتن در معرض دیدگان مردان نا محرم است ، چرا خود را سبك می كنید ؟ به هوش باشید و گوهر وجود خویش را برای هر كسی نمایان نكنید و ارزان نفروشید .
ای زنان ! ارزش شما بالا تر از ان است كه خود را در مقابل چشم های پلید مردان نا محرم و هوسرانان پست قرار دهید و دوستی و محبت خود را فدای محبت و دوستی نا محرمان بوالهوس و عیاش كنید .
سعادت آخرت خود را با خوشی های زود گذر و نا مشروع دنیا عوض نكنید . در اینجا به جاست فرازهایی از فرمایشات امام حسین (ع) نقل می شود كه فرمودند :
ای بندگان خدا ! پرهیزگار باشید و از دنیا حذر كنید ؛ زیرا اگر دنیا برای كسی جاوید می ماند و یا كسی در دنیا باقی و ماندنی بود ، پیامبران خدا بیش از همه شایسته و سزاوار بودند ...
غیر از آن است كه خداوند دنیا را سرای امتحان و اهل ان را برای فنا و كوچ آفریده است ؟ تازه های دنیا فرسوده می شود و نعمت های آن رو به نابودی می نهد و شادی های دنیا به غم و اندوه تبدیل می گردد ؛ زیرا دنیا گذرا و كوچگاه است . پس توشه برگیرید ، كه تقوا بهترین توشه است . پرهیزگار باشید تا رستگار شوید .
ای دختر جوان!
روزی شادابی و طراوت جوانی با تو وداع می كند و تو هستی و خدایت و تنها راه جبران كمبود ها و عقده های عاطفی ، روحی و روانی و اجتماعی و كسب عزت ، عظمت و شخصیت انسانی در گرو تقوا ، ایمان ، انجام اعمال و كارهای شایسته و مخالفت با هواهای نفسانی امكان پذیر است .
قرآن كریم در این باره می فرماید :
همانا گرامی ترین شما در پیشگاه خداوند با تقوا ترین شمایند .
و حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) می فرمایند :
ای آدمیزاد ! به یاد بیاور هنگامی كه با مرگ دست و پنجه نرم می كنی و در قبر پهلو به زمین می نهی ، در پیشگاه خداوند اعضایت علیه تو گواهی خواهند داد ، روزی را كه قدم ها سخت می لرزد و نفس ها حبس می شود .
سرزنش اطرافیان
در واقع ملامت و سرزنشی كه اعضای خانواده چون پدر ، مادر ، همسر ، برادر و اعضای فامیل نسبت به یك دختر روا می دارند ، از موثر تریم علل بی حجابی یا بدحجابی است .
در اسلام سرزنش كردن نا پسند است
اسلام در بعضی مواقع ملامت و سرزنش افراد را به خاطر خطایی كه انجام داده اند ، مردود می داند و معمولا ملامت یعنی سرزنش یك فرد پس از ارتكاب یك عمل ناشایست ، به طوری كه فرد قبل از انجام چنین عملی نسبت به عواقب بد ان كار آگاه شده باشد .
روایات
امام سجاد (ع) فرموده است :
آخرین وصیتی كه خضر به موسی بن عمران (ع) كرد این بود : هیچ كس را به گناهی سرزنش مكن .
امام صادق (ع) فرموده است :
اگر بین تو و برادر مسلمانت ذچیزی اتفتق افتاد ، او را برای گناهش مورد ملامت و توبیخ قرار مده .
هركه مومنی را سرزنش كند ، خدا او را در دنیا و آخرت سرزنش كند .
و نیز آن حضرت از پیامبر اسلام (ص) نقل فرموده است :
هر كه مومنی را به چیزی سرزنش كند ، نمیرد تا مرتكب آن شود .
و امام صادق می فرمایند :
دور ترین بنده از خدا آن كسی است كه با مردی برادری كند و لغزش های او را بر او نگهداری كند كه روزی بر آنها سرزنشش كند .
امیرالمونین علی (ع) می فرمایند :
چه بسا كسی مورد ملامت و سرزنش واقه می شود ، با آنكه گناهی ندارد .
ملامت نه بلكه تشویق
مكتب اسلام تشویق را می پذیرد و آن را از اصول مهم اخلاقی میداند تا جایی كه مبشر بودن و منذر بودن از ویژگی های بارز انبیاء است .
در قرآن بیش از صد و بیست مرتبه مشتقات انذار و بیش از چهل مرتبه كلمه بشارت و مشتقاتش به كار رفته است . بخش مهمی از آیات قرآن نعمت های معنوی و مادی بهشت را توصیف می كند كه این خود تشویقی است برای انجام كارهای نیك . تشویق فرد نیكو كار ، انجام هر چه بیشتر كار های نیك را تقویت می كند .
تشویق باعث می شود كه دیگران به انجام كارهای نیك ترغیب شوند . تشویق خوبان خود تنبیه و ملامتی برای خطاكاران محسوب می شود .
امیرالمونین علی (ع) در قسمتی از نامه ای كه به مالك اشتر ، فرماندار مصر می فرستد ، می فرمایند :
هرگز نباید افراد نیكو كار و بد كار در نظر تو مساوی باشند ؛ زیرا این كار باعث می شود كه افراد نیكو كار در نیكی هایشان بی رغبت می شوند و بد كاران در عمل بدشان تشویق گردند و هر كدام از اینها را مطابق كارش پاداش بده .
از كلام امیرالمومنین (ع) این نكات برداشت می شود :
1- تشویق فرد نیكوكار و نهی از برخورد با افراد نیكوكار و بدكار به طور مساوی و یكسان .
2- تشویق ، فرد نیكوكار را به عملكردش دلگرم می كند .
3- تشویق افراد نیكوكار ، خود تنبیهی برای افراد بدكار است .
4- عدم تشویق نیكوكاران به منزله تشویق بدكاران است .
و امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند :
خطاكار را به وسیله پاداش دادن به به نیكوكار تنبیه كن .
خداوند به پیامبر (ص) دستور داده است كه هر گاه مسلمانی برای پرداخت زكات به نزد تو آمد و بر اساس وظیفه شرعی زكات مالش را پرداخت ، او را دعا كن ؛ چون دعای تو مایه آرامش اوست و او را به كار خیر تشویق می كند .
بنابراین بر مسئولین ، مربیان و متولیان امور فرهنگی لازم است كه زنان با حجاب را تشویق كنند . مدیران و مربیان مدارس باید از دانش آمزان با حجاب در مراسم های مختلف و نیز در كلاس درس تقدیر و تشكر كنند . رؤسا و اساتید دانشگاهها باید از دانشجویان دختر محجبه تقدیر به عمل آورند و نیز مدیران و مسولین ادارات مختلف باید از كارمندان باحجاب تقدیر كنند . صدا و سیما نیز در این مساله نقش بسیار مهمی را بر عهده دارد و در اینجا به دو نكته گوشزد می نماییم . اول اینكه لازم است كه جهت بها دادن به افراد محجب و زنانی كه پوشش اسلمی و منسب را رعایت می كنند ؛ در تهیه گزارش ها و مصاحبه ها از این زنان نیز مصاحبه به عمل آورد .
دیگر اینكه معمولا دیده می شود در سریال ها و فیلم ها ، زنان بی حجاب و كم حجاب دارای شخصیت و احترام خاصی بوده و در طبقات بالای اجتماع قرار دارند و هر گاه بخواهند سیمای یك زن فقیر و درمانده و كم فرهنگ را نشان دهند ، زنی باحجاب و چادر به سر را به نمایش در می آورند . و این نقصیه خواسته یا نا خواسته ، از روی عمد و یا غیر عمد در بعضی و بهتر بگوییم در بیشتر برنامه های صدا و سیما وجود دارد .
حضرت علی (ع) می فرماید :
ای مالم ! پی در پی آنها را تشویق كن و كارهای مهمی كه انجام داده اند ، برشمار؛ زیرا یادآوری كارهای نیك آنها شجاعانشان را به حركت بیشتر ، وادار می كند و آنان كه در كار كندی می ورزند ، به كار تشویق می شوند. ان شاالله .
البته نباید این نكته را فراموش كرد كه زنان مسلمان باید بدون گوش دادن به حرف این و آن و بنابر وظیفه شرعی ، حجاب و پوشش را رعیت كنند ؛ چرا كه زنان مسلمان تسلیم امر خداوند هستند و اگر كسی آنها را به واسطه حجاب مورد توهین و تمسخر قرار دهد ، در اصل سخنان خداوند را مورد استهزا قرار داده است كه خود خداوند بر این مسئله آگاه است .
خداوند در قرآن نوید داده است كه در آینده گروهی را برای حمایت از اسلام برخواهد انگیخت كه یكی از صفات افراد این گروه این است كه از سرزنش گنندگان هراسی به دل راه نمی دهند و به سخنان آنها بی توجه اند .
در دعای شریف ندبه در وصف امیرالمومنین علی (ع) اینطور می خوانیم :
در راه خدا با كی از سرزنش ملامت كنندگان نداشت . در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاك ریخت و دلاورانشان را كشت .
پیامبر (ص) می فرمایند :
سه چیز است كه در هر كه باشد ، ایمان او كاما است :
1- كسی كه در كار خدا از ملامت گران بیم ندارد .
2- در كار خویش ریا نمی كند .
3- اگر دو كار پیش آید كه یكی مربوط به دنیا و دیگری مربوط به آخرت است ،كار آخرت را به دنیا ترجیح می دهد .
و نیز از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است كه فرمود :
سه گروه اند كه در سایه عرش آسوده گفتگو می كنند و مردم گرفتار حسابند . اولین آنهاست : كسی كه در راه خدا از ملامت و سرزنش سرزنش گران باك ندارد .
مجید جمالی فشی جاسوس موساد و عامل ترور شهید مسعود علی محمدی از دانشمندان هستهای کشورمان بامداد صبح امروز به دار مجازات آویخته شد.

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران، نامبرده که در جریان سفر به خارج از کشور با عوامل سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی موسوم به موساد ارتباط برقرار کرده بود، چندین نوبت با عوامل این سرویس در کشورهای مختلف دیدار و نهایتا برای دریافت آموزشهای مربوط به ترور شهید علی محمدی به اراضی اشغالی فلسطین منتقل و تحت آموزشهای نظامی و تروریستی قرار گرفته بود.
نامبرده پس از بازگشت به کشور، با تهیه مقدمات ارتکاب جنایت، نهایتا با بمب گذاری در یک دستگاه موتورسیکلت، این دانشمند هستهای کشورمان را در برابر خانه اش به شهادت رسانده بود.
محکوم علیه پس از دستگیری ، به تمامی اتهامات خود اعتراف و شرح دقیقی از چگونگی جذب توسط عوامل موساد و تعلیمات آنان برای شهادت دانشمند هستهای کشورمان را تشریح کرد.
دادگاه رسیدگی به اتهامات جمالی فشی در تاریخ اول شهریورماه سال گذشته در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و با حضور وکیل، نماینده دادستان و اصحاب رسانههای جمعی به صورت علنی برگزاری نهایتا نامبرده به اتهام محاربه و افساد فیالارض از طریق ترور شهید علیمحمدی به واسطه مستقر کردن موتورسیکلت و انفجار آن، همکاری با رژیم صهیونیستی و شبکه تروریستی موساد، تحصیل مال نامشروع به واسطه همکاری اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی، تخریب اموال مسکونی ناشی از انفجار بمب و نگهداری مواد روانگردان به اعدام محکوم شد.
با اعتراض محکوم علیه پرونده جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال که شعبه مربوطه در دیوان عالی کشور هم رای دادگاه بدوی را تایید و حکم صادره بامداد روز جاری به موقع اجرا گذارده شد.
یکی دیگر از علائم و نشانه های حتمی ظهور آقا امام زمان (عج) ، «قتل نفس زکیه است.» چنانکه امام صادق (ع) فرمود : «پیش از قیام قائم (ع) پنج علامت حتمی است :
یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن ...».
مطلب ادامه دارد...
و شیخ مفید (ره) از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: «فاصله بین قتل نفس زکیه و ظهور قائم (ع) بیش از پانزده شبانه روز زیادتر نیست.»
قهرمان وزنهبرداری کشورمان و قویترین مرد جهان مدالهای طلای مسابقات غرب آسیای خود را تقدیم آیتالله جوادی آملی کرد.



بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
بسم رب العشق
آن که حافظ ها و سعدی ها
عشق او و آل او را بر زبان دارند
بسم رب الهادی المهدی
صاحب عصری که عالم وامدار اوست
گرچه دجالان بدآهنگ
گرچه شیطان های بد ترکیب
داردار و واق واق خویش را آواز می گویند
این نه موسیقی ست
این نه شعر و نه ترانه
این همه فحش است
این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست
بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب
کارگردان
استخوانی پرت خواهد کرد
پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو
آن دو حرف اول در انزلی افتاده
آن خنزیز
آن دَل هرجایی یابو
مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است
مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر
مزد این چندین دهان بی چاک
استخوانی
مزد این مزدورهای مست عیاشش
فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند
جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر
جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند
پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش
مرتدند اینان نه یک تن شان
مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر
با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل
با همان مسئول کلاشش
مرتد دوم
کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ
مرتد سوم همین خفاش عیاشش …
مانده آن سو مادری چشم انتظار راه
انزلی شرمنده ی شاهین…
نه ، خفاشش!


منبع:رجانيوز

از
ميان هزاران شاهد گويايي كه بر مظلوميت اهلبيت(ع) گواهيميدهد، همين
اختلاف نظرهايي است كه در باره تاريخ ولادت و رحلت ومدت امامت و عمر آن
بزرگواران بر جاي مانده است. اين، نه يعنيناديده انگاشتن تلاشهاي
طاقتفرساي علماي متعهد و مورخان دلسوزيكه خود از اين رهگذر، دلي پردرد
دارند، بلكه اشاره به ظلم تاريخ وتاريخپردازاني است كه يك نگاه اجمالي به
تاليفاتشان نشان ميدهدچگونه در وصف حاكمان جور و عمال آنان و خصوصيات
زندگي شخصيبسياري كسان كه حتي برخي از آنان ارزش نام بردن نيز ندارند، به
تفصيلقلمفرسايي كردهاند و در تطهير دستگاه ستم آنان، سخنها راندهاند و
تاريخرا بر مذاق ستمكاران نوشتهاند، ولي از مظلومان تاريخ و بويژه از
بزرگانشيعه يا سخني نگفتهاند و يا به اشارت رفتهاند و يا خائنانه و يا
جاهلانهدستبه تحريف چهره آنان آلودهاند. اينجاست كه دستهاي پيدا و
نهانسلطه را در محو ياد و فكر و منطق و حتي نام بزرگان شيعه بويژه
امامانمعصوم(ع) در گوشه گوشه تاريخ به خوبي ميتوان ديد. وقتي چهرهاي
چون اميرالمؤمنين(ع) كه بعد از پيامبر اكرم(ص) اولين انسان كامل و زندگي
اوپرجاذبهترين قطعه تاريخ است، قبر مباركش سالهاي سال از ديدگان عمومبه
جز خواصي چند، مخفي باشد و آوردن نام او بر زبان جرمي نابخشودنيبه شمار
آيد تا جايي كه كسي چون ابوالحسن بصري كه خود در نظرحكومت وقت، قرب و
منزلتي نيز داشت، بگويد كه ما به علي(ع) با كنيه«ابوزينب» (پدر زينب)
اشاره ميكرديم. يعني از بردن نام حضرت باكداشتند، و وقتي پاره تن
پيامبر(ص) با آن منزلت و مقامي كه نزد پدر خويشداشت و فاصله رحلت پدر
بزرگوارش تا شهادت او به صد روز نيزنميرسد، حتي در مورد محل خاكسپارياش،
نظري قاطع نميتوان داد، آنوقت در مورد ساير حضرات ائمه(ع) مطلب پرواضح
خواهد بود. اگر نبودفداكاري و تلاش همه جانبه عالمان و راويان و فقيهان
شيعه، امروز ما جزاندكي از زواياي زندگي امامان شيعه(ع) و بزرگان
اهلبيت(ع) نميدانستيم.
تلاش حاكمان جور و واعظان دربار و تاريخنويسان
قلم بمزد، در ازميان بردن نقش و نام و ياد اهلبيت(ع) را، از اين جمله
علي(ع) به خوبيميتوان دريافت:
كل حقد حقدته قريش علي رسول الله(ص)
اظهرته في وسيظهرها في ولدي من بعدي. ما لي و لقريش؟! انما وترتهمبامر
الله و امر رسوله، افهذا جزاء من اطاع الله و رسوله انكانوا مسلمين؟! (۱).
همه
كينهاي را كه قريش نسبتبه رسول خدا(ص) داشت در باره منآشكار ساخت و آن
را بعد از من، به فرزندانم نشان خواهد داد. مرابا قريش چه كار! من فقط به
دستور خدا و پيامبرش از اينان انتقامگرفته و برخورد كردم. آيا اگر اينان
مسلمانند، اين پاداش كسي استكه اطاعتخدا و پيامبرش را نموده است؟!
و
يا سخن ديگر اميرالمؤمنين(ع) كه پيامبر(ص) حتي اگر فرزند پسري نيزبعد از
خود داشت، حكومت را به او نميدادند، چون از پيامبر اكرم(ص) دلخوشي
نداشتند و در صدد محو چهره او و اهلبيتش بودند. (۲).
اين در حالي بود
كه آنان براي وصول به اهداف شوم خويش حد ومرزي نميشناختند و حتي از افترا
بستن به رسول خدا(ص) و جعل حديث وساختن چهرهاي دلخواه براي خود يا
ناصالحاني كه تامين كننده خواستآنان بودند دريغ نميكردند.
اختلاف گفته ها در تاريخ ولادت
اختلاف
نظري كه در باره مدت عمر حضرت فاطمه(س) وجود داردبيشتر ناشي از اختلاف در
تاريخ ولادت آن حضرت(س) است; زيرا هرچنددر خصوص تاريخ دقيق شهادت حضرت(س)
نيز نظريات چندي ابرازگرديده ولي فاصلهاي كه ميان اين نظريات است، چندان
نيست و حداقل واكثر آن به يك سال نميرسد (حداكثر ۸ ماه و حداقل ۴۵ روز)،
ولياختلافآرا در سال تولد آن حضرت(س) زياد است و فاصله حداقل و اكثرآن به
حدود ۱۷ سال ميرسد! يعني حداقل سني كه براي حضرت(س) هنگامرحلت ذكر شده
۱۸ سال و حداكثر ۳۵ سال است.
اين گفتهها با محور قرار دادن تاريخ بعثت
پيامبر(ص) در سن ۴۰سالگي و ۱۳ سال قبل از هجرت، به دو بخش تقسيم ميگردد.
عدهاي ولادتحضرت(س) را پيش از مبعث ميدانند و دستهاي بعد از آن.
سال اول: پيش از بعثت
حداكثر
تاريخي كه در اين بخش از نظرها، يعني ولادت فاطمه(س)،پيش از بعثت، وجود
دارد، ۱۲ سال است (۳) كه بدين ترتيب، عمر حضرت(س)به ۳۵ سال ميرسد! بعضي آن
را سال هفتم قبل از مبعث دانستهاند (۴) كهبنابراين، سن حضرت(س) هنگام
شهادت ۳۰ سال خواهد شد، و عدهاي ديگررحلت آن حضرت(س) را در ۲۹ سالگي يعني ۶
سال پيش از بعثتشمردهاند. (۵) برخي نيز تصريح به ۵/۲۸ سال كردهاند كه
البته قابل جمع با۲۹ سال و ۲۸ سال است. برخي نيز ۲۵ سال را ذكر كردهاند.
(۶).
ولي آنچه كه در ميان مورخان اهل سنت، بيشتر شهرت دارد سالپنجم قبل
از مبعث است. چنان كه عدهاي نيز همين نظريه را با تصريح بههمزماني آن با
سال تجديد بناي كعبه يعني سال پنجم پيش از مبعثنمودهاند. (۷).
بر طبق اين قول، فاطمه(س) هنگام شهادت ۲۸ سال بوده است. برخينيز سن ۲۷ سال را ذكر كردهاند. (۸).
سال دوم: بعد از بعثت
اين بخش از نظرها، ولادت فاطمه(س) را مربوط به بعد مبعثدانستهاند، و تقريبا در اين دسته، سه گفته وجود دارد:
سال نخست بعثت
اين
گفته عدهاي است كه سال نخستبعثت را سال تولد قرار دادهاند (۹)
به نقل ازسبزترین بابای دنیا:مجلس خون بهاست! درشو با خون باز کردن! با گلوله! با تیر! با ترکش! با آتیش! با تیغ موکت بری! با شکنجه های فجیع! با بمبهای شیمیایی! یادت هست؟! حواست هست؟!

خانم و آقایی که راه پیدا میکنی مجلس! حواست هست؟!
چند تا گل پرپر شدن تا در مجلس باز شد؟! شهر به شهر، خیابون به خیابون، کوچه به کوچه، قدم به قدم ، خون ریخته تا در مجلس باز شده..... حواست هست؟!
پا نذاری رو این خونها؟
پا نذاری رو نخاع قطع شده؟
پا نذاری رو خرخره به شماره افتاده؟
برای جانبازی که میاد ازت میخواد که فریاد بزنی برای حقش، حراست خبر نکنی! تهدیدش نکنی! توهین نکنی بهش!
حواست هست از کجاها رد شدی تا رسیدی به اینجا؟
حواست هست از در خونه چند شهید رد شدی؟
حواست هست که از چند تا کوچه رد شدی که توش جانبازی از بی دارویی له له می زد؟
حواست هست تو شهرت چند جانباز محتاج هست؟

حواست هست یه عده تو بنیاد شهید، شهادت رو فقط برای شهدای زمان جنگ تعریف کردن؟ حواست هست که جانباز به خاطر مجروحیتهای جنگ شهید میشه اما بهش میگن متوفی چون درصد بهش نداده بودن چون از نظر اونا جانباز نبود پس شهید هم نیست؟
حواست هست مرد غیور جبهه ها الان نگهبان دستشوئیه یا گدایی میکنه؟! به کجا رسیدیم که جانباز به گدایی رو آورد؟!
حواست هست یه عده رزمنده پشیمون از گذشته یا بی خیال به گذشته چه ضربه ای به همرزماشون زدن؟
حواست هست مادر شهید دعای خیر بدرقه ات کرد یا نفرین؟
حواست هست تمام مظاهر شهرتو فساد گرفته؟
حواست هست شهید، خون داد برای حجاب الان بدحجابی رو بورسه؟
حواست هست چند تا لاله پرپر شد تا حجاب جا بیفته؟
حواست هست که نسل دوم، نسل سوم رو رها کرد و با دست خودش اونو تو دام شیطان انداخت؟
حواست هست که شهید آوینی گفت در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها؟ میدونی یعنی چی این جمله؟
نری اونجا مجلس زده بشی؟ هر روز بری کارت بزنی و برگردی و یه گه گداری یه رأیی برای مصوبات بندازی تو صندوق؟!
نری تو مجلس فقط ناله کنی و بشی ماشین آمار و ارقام که به درد پرینت گرفتن بخوری جهت سوءاستفاده دشمن؟!
نری تو مجلس حقوق مادام العمر برای خوت بخوای ؟!
میدونی اگه اهمیتی به مسئله ایثارگران و مشکلاتشون ندی خون به دل ولایت کردی چون اینا میوه های دل آقان؟
نکنه اینا رو نمیدونی؟!
خانم و آقایی که راه پیدا میکنی مجلس! حواست هست؟!
حواست هست؟ با شمام خانم مجلسی! آقای مجلسی! خواهر ! برادر! سردار! دکتر! حاج آقا! حواست هست سلامتیتو مدیون کیا هستی؟ تا حالا جانباز از نزدیک دیدی که نمی تونه نفس بکشه؟ دیدی وقتی اوج بحران اعصاب و روانشه؟ دیدی اسپاسمهای غیرعادیشو؟ دیدی وقتی زخم زبون میزنن چه حالی میشه؟ دیدی تاولهاشو؟ دیدی سردردهاشو که سر به دیوار می کوبه؟ اگه جانبازی و انقدر سلامتی داری که به فکر خدمت افتادی و به مجلس رفتی یاعلی! فراموش نکنی نفسهای قطع شده برادرتو! اگه جانباز نیستی اما باید بدونی اونی که تو رو فرستاد مجلس، اول جانباز بود بعد بقیه مردم ....

در شهریور ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران آمد و چند سالی در مدرسهی حاج ابوالفتح به سر برد و باقی کتب حوزوی را نزد آیتالله سید احمد لواسانی خواند. چندین سال در مدرسهی مروی به سر برد و زیر نظر آیتالله محمد تقی آملی و حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (به مدت ۱۳ سال) درس خواند و از ایشان اجازهی اجتهاد دریافت کرد. در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمود.

در همان دوران بود که به ملاقات امام خمینی(ره) رفت. خودش دربارهي اين ديدار اينطور ميگويد:
«قبل از پانزده خرداد سال 1342 که در تهران مشغول تدریس بودم، شنیدم حضرت آیت الله العظمی امـام خمینی(قدس سـرّه) روحانیــانی را که برای ایام محــرّم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف میروند موظف نمـوده انـد که مسـایل اجتمــاعی و سیـــاسی عالَـم اسلام و مشکلات جـامعه مســلمین و خصـوصـاً اوضاع ایــران را به گوش مـردم بــرسانند و مــردم را در این زمینه آگاه نمایند.
لذا بنده که برای ایام محرّم عازم آمل بودم احســاس کــردم این وظیفه متــوجه من نیـز می باشـد و باید در انجام آن بکوشـم، بـدین جهت قبـل از آنکه بسوی آمل بروم خود را به قم رسانیدم. قمی که با هیچ یک از خیابانها و کوچه هایش آشنا نبودم. سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم که بنده حسن حسن زاده آملی هستم و فعلاً در حوزهی علمیهی تهران مشغول تحصیل و تدریسم. اساتید من عبارتند از حضرت علامه میرزا ابوالحسن شعرانی و ... شنیدم که حضرتعالی، روحانیون را مکلف کردهاید تا مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند. لذا من که یکی از اطبای سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمدهام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز انشاءالله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست بدست هم می دهیم و انشاءالله تعالی کشور را از دست فسقه و فجره نجات می دهیم و دین خدا را پیاده می کنیم.»

در خصوص علامه، مطالب زیادی گفته شده و به ابعاد تربیتی، عرفانی، اخلاقی و علمی ایشان پرداخته شده است. به طور مثال، دختر ایشان منباب سیرهی تربیتی علامه میگوید:
«ایشان هیچ اجباری در تربیت علمی و دینی فرزندان به خرج نمی دانند. به هیچ وجه اهل اجبار نبودند؛ نه در تحصیل علوم و نه حتی در مسائل سلوکی؛ فقط از ما می خواستند که واجبات را ترک نکنیم، تنها براین مسئله تاکید شدید داشتند. بارها به ما فرموده اند که من مسلمان تقلیدی نیستم، بیشتر مکاتب مادی و غربی را بررسی کرده ام و فهمیده ام که آنها در برابر سوالات فیزیک و متافیزیک به طور جامع پاسخی ندارند، از همین طریق به پوشالی بودن آنها پی بردم. بعد از آن هم به سراغ ادیان مختلف رفتم و پس از تحقیقات کامل، فهمیدم که هیچ کدامشان کلام و حرفی را به اتقان قرآن و کلام ائمه اطهار ندارند، لذا دین اسلام را پذیرفتم و بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم.»
اما آنچه در خصوص اکثر علما، بویژه حضرت علامه حسنزاده اتفاق افتاده، غفلت از وجه سیاسی ایشان است. تا جایی که بعضاً تصور میشود این بزرگواران، رویکرد سیاسی نداشته و شاید این سکوت ساختگی، نشانهایست از عدم همراهی آنها. در حالی که این آیات الهی، از حامیان خاص نهضت خمینی کبیر بوده و هستند.
به طور مثال، دربارهی آیتالله حسنزاده باید گفت همراهی علامه با انقلاب اسلامی، بعد از پیروزی آن بیشتر شد. خصوصاً پس از رحلت حضرت امام و به رهبری رسیدن حضرت آیتالله خامنهای، جملاتی که ایشان نسبت به رهبر انقلاب فرمودهاند جالب توجه است.
برای نمونه، استاد رمضانی پیرامون سفر مقام معظم رهبری به آمل، خاطرهای تعرف میکنند که جالب توجه است:
«روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری همچون "قائد ولی وفی"، "رائد سائس وفی"، "مصداق بارز نرفع درجات من یشاء" و "دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد" كه ایشان برای مقام معظم رهبری به كار بردهاند، گفتوگو و سؤال كردم. چرا كه آن زمان برخی نتوانستند این ستایشها را تحمل كنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض كردم كه برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافتهاند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و بهجا بود و از نظر بنده هیچ مشكلی ندارد.»
این سخنان حضرت علامه در شرایطی است که علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی در استقبال از رهبر انقلاب، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میكنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این كار را نكنید. علامه حسنزاده می فرمایند: «اگر یك مكروه از شما سراغ داشتم این كار را نمیكردم.»

یا در جایی دیگر به رهبر انقلاب فرمودند: «به جد اطهرت قسم که اگر می شنیدم که تو دست کجی، یک دونه خرما را میشنیدم یا میدیدم که دستت کج بود ولو به یک دونه خرما، به استقبالت نمی اومدم. چون میبینم پاکی اومدمُ چون میبینم به اخلاص داری کار میکنی اومدم.»
اما ابراز ارادت حضرت علامه به رهبر انقلاب به همینجا ختم نمیشود. زیرا بعد از این دیدار، استاندار مازندران به همراه جمعی از مسؤولان استانداری، با آیت الله حسنزاده در آمل دیدار کردند. آیت الله حسنزاده آملی با اشاره به توصیههای مقام معظم رهبری در امورات مختلف، در خصوص امر ولایت فرمودند: «همگان باید عامل موثری باشیم و برای تقویت جایگاه ولایت فقیه سعی کنیم.»
اما یکی از شاگردان بنام ایشان نیز، در خصوص این دیدار خاطرۀ جالبی تعریف میکنند. حجتالاسلام والمسلمین صمدی آملی، یک روز پس از سفر حضرت آیتالله خامنهای به آمل به دیدار علامه رفته و ایشان، نکتهای در خصوص دیدار مذکور فرمودند: «اگر یک میکرون در آقای خامنهای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و (هر تعبیری میخواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم اینها در ایشان میدیدم نمیآمدم، چه کار دارم؟»
حضرت علامه حسنزاده در جای دیگری پیرامون حضرت آفا فرمودهاند: «گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است.»
این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میكند كه بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسی نشناخت جز امام زمان(عج).
این بیانات علامه را باید در کنار نامهی ایشان به فرزند خود گذاشت. ایشان در قسمتی از این نامه مینویسند:
«و بدان که علم و عمل دو حقیقت انسان سازند و علم، امام عمل است، و اکنون هنگام تحصیل علم و اعتیاد به عمل صالح ان عزیز است، به انتظار فردا مباش که به فرموده ی انسان اگاهی:
در جوانی به خویش می گفتم شیر شیر است گر چه پیر بود
تا به پیری رسیده ام دیدم پیر پیر است گر چه شیر بود»


«آیت الله خامنه ای رهبر ایران به روشی غیرمتعارف اما كارساز بحران ها را مدیریت می كند و این یكی از دلایل اصلی مقاومت و پایداری حكومت اسلامی در برابر مسائلی است كه از نگاه دیگران بحران و مشكل بسیار جدی ارزیابی می شود».


یک هفتهنامه اردنی مدعی شد که آمریکا روز 20 اردیبهشتماه با همراهی رژیم صهیونیستی همزمان به ایران و سوریه حمله میکند.

به گزارش گروه بینالملل مشرق،
هفتهنامه اردنی "الحیات" به نقل از آنچه "منابع سرّی و ویژه خود" خواند،
مدعی شد که آمریکا طرح جدیدی را به همراهی رژیم صهیونیستی برای حمله به
ایران در روز 9 ماه می (20 اردیبهشتماه جاری) در دست اجرا دارد که این
حمله شامل صدها حمله موشکی به مراکز حساس و حیاتی ایران است.
این
گزارش در ادامه ادعاهای خود با ذکر جزئیات مفصل از آمادگی نیروهای
آمریکایی در منطقه بهویژه در کشور افغانستان نوشته است که تلاشهای آمریکا
برای انجام این حمله ضربتی، از هفتهها پیش آغاز شده و با سفر اخیر "باراک
اوباما" رئیسجمهور آمریکا به افغانستان که غیرمنتظره انجام گرفت، تکمیل
شده و به پایان رسید.
هماکنون بیش از 120 هزار نظامی از نیروهای ناتو به همراه بیش از 68 هزار نظامی آمریکایی در افغانستان حضور دارند.
این
ادعا در حالی مطرح میشود که پیش از این نیز بارها تاریخهای مختلفی از
سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی برای حمله به ایران مطرح شده بود که بعد
مشخص شد هدف از آن تنها اِعمال جنگ روانی برای پیشبرد اهداف خاص بویژه در
مقطع مذاکرات هستهای ایران و غرب بوده است.
به نظر میرسد اکنون
غرب با در نظر گرفتن این احتمال که در مذاکرات آتی با گروه 1+5 در بغداد،
جمهوری اسلامی ایران دست برتر و دست پُرتر را خواهد داشت به فکر درج این
قبیل خبرها در رسانههای دست چندم کشورهای عرب وابسته به آمریکا و رژیم
صهیونیستی افتاده است.
الحیات در ادامه گزارش مضحک خود، میافزاید:
آمریکا در صدد است به بهانه حمایت از اعراب در قبال تحرکات ایران در مورد
جزایر سهگانه، جنگنده بمبافکنهای خود را در خلیج فارس مستقر کرده و بنا
بر اعلام این منابع ویژه و آگاه، این حمله شامل سوریه نیز خواهد بود و این
کشور نیز از طریق سرزمینهای اشغالی یا آسمان دریای مدیترانه هدف حمله قرار
خواهد گرفت!
به نظر میرسد اردنیها که تلاش زیادی برای پیوستن به
شورای همکاری خلیج فارس نیز دارند قصد دارند با پیوند دادن این خبرها به
جنجالآفرینیهای اخیر شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس بر سر موضوع حاکمیت جزایر
سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، برای خود نیز در این میان، جایگاهی
دست و پا کنند.
این گزارش البته در ادامه و برای خالی نبودن عریضه،
با اشاره به اینکه ایران قطعاً در مقابل حملات احتمالی آرام نخواهد نشست،
نوشت: منطقه در آستانه آتشفشان قرار دارد!

پرسیده شد:
1- واجب چیست و واجب تر کدام است؟
2- نزدیک چیست و نزدیک تر کدام است؟
3- شگفت چیست و شگفت تر کدام است؟
4- مشکل چیست و مشکل تر کدام است؟
حضرت در پاسخ فرمودند:
1- واجب اطاعت خداست و واجبتر ترک گناه
2- نزدیک قیامت است و نزدیکتر مرگ است
3- عجیب دنیاست و عجیبتر دل بستن به آن است
4- مشکل قبر است و مشکلتر بدون زاد و توشه از دنیا رفتن است

شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در بازار بودم. اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. بلافاصله استغفار كردم و به راهم ادامه دادم. قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم میگذشتند. ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناك بود.
به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟ در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم.
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد!
من ميگويم چادر، هم بهترين نوع حجاب است و هم يک نشانه ملي ماست که هيچ منافاتي با هيچ نوع تحرکي از زن ندارد. اگر واقعا کار اجتماعي وکار سياسي و کار فکري به معناي تحرک باشد، لباس رسمي زن ميتواند چادر باشد که بهترين نوع حجاب است. البته ميتوان محجبه بود ولي چادر نداشت منتها همينجا هم بايد آن مرز را پيدا کرد.
عدهاي از چادر فرار ميکنند به خاطر اينکه هجوم تبليغاتي غرب دامن گيرشان نشود. اما از چادر فرار ميکنند به آن حجاب واقعي بدون چادر هم رو نميآورندچون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار ميدهد.
تصور نکنيد اگر مافرضاً چادر را کنار گذاشتيم آن مقنعه کذايي را.. درست کرديم دست از سر ما بر ميدارند، آنها به اين چيزهاي قانع نيستند بلکه ميخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان را در اينجا مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود.
رضاخان اين مرد قلدر نادان بيسواد آمد و خود را در اختيار دشمن قرار داد. يکباره لباس اين کشور را عوض کرد، بسياري از سنتهاي مردم را تغيير داد، دين را ممنوع کرد...
شما ببنيد در وضع امروز چقدر رسواست که يک پادشاهي يکباره لباس ملي يک کشور را عوض کند شما به اقصي نقاط دنيا مثل هند سفر کنيد. ملتها لباس ملي خودشان را دارند وبه آن افتخار ميکننند و از آن احساس سرشکستگي هم نميکنند ولي آنها آمدند يکباره لباس ملي اين ملت را ممنوع کردند. چرا با اين لباس نميشود عالم شد! و حال اين که بزرگترين دانشمندان ايراني که آثار آنها هنوز در اروپا تدريس ميشود با همين فرهنگ، لباس و در همين محيط پرورش يافتند. مگر لباس چه تاثيري دارد؟
اين چه حرف و منطق مسخرهاي است که مطرح کردند؟ آنها لباس يک ملت را عوض کردند؟ چادر را از سرزنها برداشتند و گفتند با چادر غيرممکن است که زني عالم و دانشمند بشود و در فعاليت اجتماعي شرکت بکند! سوال من اين است که با برداشتن چادر در کشور ما زنها تا چه اندازه در فعاليتهاي اجتماعي شرکت کردند؟ مگر در دوران رضاخان و پسرش فرصتي داده شد تا زنهاي ما در فعاليتهاي اجتماعي شرکت کنند.
زنهاي ايراني زماني وارد فعاليت اجتماعي شدند و کشور را با دستهاي تواناي خود متحول کردند و مردهاي اين کشور را به دنبال خود به ميدان مبارزه کشيدند که چادر سرشان کردند.


شهید دکتر داریوش رضایی نژاد در صبح پنج شنبه 29 بهمن سال1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد .
ایشان
از همان اویل کودکی در سخن گفتن و دیگر اعمال خود ،نبوغ خود را به
اطرافیان نشان داد.وی همچنین به واسطه ی اینکه جثه اش ظریف تر و کمی ریزتر
از هم سن و سالانش بود همراه با متولدین 1357وارد دوره ابتدائی شد و همیشه
با هوش و توانایی خود معلم و دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می داد.ایشان
کلاس سوم ابتدائی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدائی شاگرد
اول و نماینده کلاس بود.
در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار
بالای داریوش ،مقطع دوم را نیز در تابستان گذراندو با توجه به این سرعت
بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسی های خود دوره متوسطه را به
پایان رساند و در تیرماه1373دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت نمود. .دکتر
داریوش رضایی نژاد چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب
کرد.
وی همچنین در مهر ماه 1373در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در
دانشگاه پذیرفته شد.ایشان به وجود پذیرش در بسیاری از رشته های مهندسی در
دانشگاه های معتبر تهران ،اصفهان ،شیراز و..........بنابر انتخاب خود وارد
دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد.
شهید والامقام دکتر داریوش رضایی
نژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگی های
تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار
منظم و کوشا بود.ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود ،در زمینه
استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری بسیار توانا بود.با داشتن چنین توانایی
های ،داریوش بزرگ توانست در مدت هفت ترم وبا رتبه اول و به عنوان دانشجوی
برتر دانشگاه، از دانشگاه خود فارغ التحصیل شود.
شهید دکتر داریوش رضایی
نژاد به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی
کشورمشغول به کار شد .در عرصه ای که فعالیت داشت توانایی فراوانی داشت و
نبوغ وتلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرارداد .در همان نخستین سال
شروع به کار ،در آزمون کارشناسی ارشد سال1378 در رشته مهندسی برق، گرایش
قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره
کارشناسی ارشد شدند. ایشان در تیر ماه سال 1379 ازدواج نمود و صاحب یک
فرزند دختر به اسم آرمیتا گردید که؛ قبل از 5سالگی و در برابر دیده گانش
شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود.
شهید گرانقدر در طول خدمت پربار خود چندین مقاله در حوزه تخصیصی خود نگاشت و بسیاری ازطرح های تحقیقاتی را رهبری و اجرا نمود.
در
پی همین فعالیت های علمی از دانشگاه های متعدد اروپایی جهت ادامه تحصیل و
فعالیت پژوهشی از وی دعوت به عمل آمد.این دانشمند مهین پرست به رغم همه این
فرصت ها به واسطه عشق به این آب وخاک و روحیات خاص خود که همیشه خود را
نمونه یک ایرانی وطن پرست می دانست،به همه آنها نه گفت .
شهید داریوش
رضایی نژاد در چند سال اخیر ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول
اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه های تهران،شهید بهشتی و خواجه
نصیرالدین طوسی بودند.
لازم به توضیح است شهید رضایی نژاد با قبولی در
تمام مراحل آزمون دکترا سال 1390در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد
،اما با تأسف بسیار فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی نشد و در تاریخ
1/5/1390 توسط سرویس جاسوسی اسرائیل((موساد)) که؛ نتوانتستند این دانشمند
هسته ای پر توان و وطن پرست را تحمل کنند،به شهادت رسید و در جوار بهترین
های عالم بشریت در نزد خداوند جای گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی
آیت الله شیخ محمد یزدی در نامه ای به دولت نگرانی مراجع و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را از گرانی ها اعلام کرد.