پوستر + 1 حدیث

إنَّ شیعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم
مِن کلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ
بی گمان
شیعیان ما، دلهایشان از هر خیانت، کینه، و فریبکارى پاک است.
(بحارالأنوار، ج 68، ص 156 )

إنَّ شیعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم
مِن کلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ
بی گمان
شیعیان ما، دلهایشان از هر خیانت، کینه، و فریبکارى پاک است.
(بحارالأنوار، ج 68، ص 156 )

لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم
چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد
(جلاءالعیون،ج۲ص۲۰۵)

من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و
زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می ی .
(بحارالانوار،ج78،ص120)

لا یأمَن
یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ
الله فِی الدُّنیا
کسی در
قیامت در امان نیست مگر کسی که در
دنیا ترس از خدا در دل داشت
إنَّ
شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن
کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از
هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است

این نمادها به انگلیسی (Ankh) انشاءمیشود و سمبل شهوترانی و باروری است .این نمادها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر میشود . امروزه نماد “ فمنیسم “ در واقع یك نماد برداشت شده دقیقا از سمبلهای شیطانی است .پرچم رژیم صهیونیستی : قابل توجه جدی است كه رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایتهای آشكار و پنهان ،حتی از قرار گرفتن نماد رسمی كشور نامشروعش در كانون علائم شیطانگرایان نیز پرهیز ندارد .

چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفكری نیز به كار میرود . اما شیطانپرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم « چشم شیطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .این علامت در پیشگویی، جادوگری، نفرینگری و كنترلهای مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار میگیرد .گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریكایی به كار رفته است .

مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
مشروح نامه پیامبر به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ایست] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید [تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».
نمایندگان پیامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد ـ که از اولاد اسماعیل است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله وسلم تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، یادآوری می کند که آدم را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح فرزند خداست، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
طبق توافق قبلی، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهماالسلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد. نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.
مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین علیهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه علیهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی علیه السلام بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی علیه السلام در منزلت جان و نفس پیامبر است.
در کتاب عیون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، چنین آمده است: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول این آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود به مباهله برد. این مزیّتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن، هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».
در کتاب غایة المرام به نقل از صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی گویی؟ گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز افتادم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علی فرمود، از این کار صرف نظر کردم. یکی آن بود که وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خدایا، اینها خاصّان منند»...
روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
بخش هایی از دعای روز مباهله
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.
خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان.
منبع : http://www.hawzah.net/FA/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=0&MagazineArticleID=46197

نماد صلیب شكسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc):چرخ خورشید یك نماد باستانی است كه در برخی فرهنگهای دینی همچون كتیبههای بر جای مانده از بوداییها و مقبرههای سلتی و یونانی دیده شدهاست .
لازم به توضیح است این علامت سالها بعد توسط هیتلر به كار رفت ، لكن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطانپرستی كردند .


تسخير لانه جاسوسى
سفارتخانهها حق ندارند كه
جاسوسى كنند، توطئه بكنند و اينها جاسوسى مىكردند. ملتى كه
براى خدا قيام كرده و شهادت طلب مىكند از هيچ نمىترسد.
ما مدعى هستيم كه اينجا سفارتخانه نيست، اصلش قضيه سفارت در
كار نبوده و ما مدعى هستيم كه اين آدمهايى كه در اينجا بودند،
اينها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما يك چيزى
درست كرديد كه لانه جاسوسى است و بيايند ببينند كه آيا اين
چيزهايى كه در اين سفارتخانه هست، اينها اسباب دست
جاسوسهاستيا وسايلى است كه سفارتخانه لازم دارد؟
ما كه مركز جاسوسى را گرفتيم نه سفارتخانه را اينها اگر هم يك
وقتبى عقلى كنند و فرض كنيد بريزند به ايران، اين جوانهاى ما
آنها را با چنگ و دندان از بين مىبرند، نمىگذارند اينها
يكيشان هم بروند. اگر هم اين كارى كه كرده بود رسيده بود به
آنجايى كه بيايند در تهران و بيايند در اين لانه جاسوسى آن وقت
مىفهميدند كه با چه اشخاصى طرف هستند. در هر صورت من از شماها
تشكر مىكنم كه خودتان بدون اينكه غير از خدا يك كسى وادارتان
بكند (اين چيزى است كه از مبدا الهى جوشش پيدا كرده) خودتان
وارد اين ميدان شديد.
اين دفعه دومى است كه آقاى پاپ براى من كاغذ مىدهند و اشخاص
را مىفرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود كه جوانهاى
عزيز ما اطلاع پيدا كردند كه اين مركزى كه در ايران به اسم
سفارت امريكا هستسفارتخانه نيست و اشخاصى كه در آنجا هستند
اشخاص ديپلمات نيستند بلكه جاسوسانى هستند كه در مركز جاسوسى
متمركز هستند و براى ضرر ملت ما، و كشور ما در آنجا مجتمع
هستند و آقاى پاپ شايد ندانسته توصيه كردند براى آنها و من در
آن وقت مفصل تنبهاتى به ايشان دادم.
ما بايد هر چه فرياد داريم به سر اينها بزنيم و امروز كه
سالروز لانه جاسوسى است، من به ملتمان تبريك عرض مىكنم و اين
عملى كه دوستان اسلام، مجاهدين اسلام انجام دادند، اگر اين
لانه جاسوسى در اينجا بود، شايد ايران را به تباهى مىكشيد.
دانشجويان مسلمان و مبارزى كه لانه جاسوسى را اشغال كردهاند
با عمل انقلابى خودشان ضربهاى بزرگ بر پيكر امريكاى جهانخوار
وارد نمودند و ملت را سرافراز كردند.
پيام امام خمينى به مناسبتسيزده آبان (روز دانشآموزان)
بسم الله الرحن الرحيم
روز سيزده آبان، روز هجوم وحشيانه رژيم منحوس به

علی علیه السلام شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان قرار گرفته و حتی کسانی که به امامت علی (ع) باور ندارند نیز، او را در نوع خود یگانه و بی نظیر می دانند؛ مطلبی که پیش رو دارید نمونه ای است از گفتار اندیشمندان غیر مسلمان درباره حضرت علی (ع) ... :
جبران اضافه می کند که:" علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."
جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.

بهترین تعبیر درباره استاد شهید مطهرى ، كلام امام خمینى - رضوان الله علیه - است: « شهید بزرگوار و متفكر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى مطهرى - قدس سره - ... كه در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كریم كم نظیر بود ... در عمر كوتاه خود اثرات جاویدى به یادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا در تحلیل مسائل اسلامى و توضیح حقایق فلسفى با زبان مردم و بى قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بىاستثنا آموزنده و روان بخش است و مواعظ و نصایح او كه از قلبى سرشار از ایمان و عقیدت، نشات مىگرفت، براى عارف و عامى سودمند و فرح زاست... .»
نظر استاد شهید مطهرى درباره هر مساله اسلامى، آینه اسلام ناب محمدى(ص) است كه با دلیل استوار و عبارات رسا و زیبا بیان كره است. عمده مباحث استاد درباره غدیر، در كتاب پر برگ و بار «امامت و رهبرى» ذكر شده است . به مناسبت عید غدیر به نقطه نظرات این اسلام شناس شهید و مرزبان فرهنگ علوی می پردازیم.

سيزدهم
آبان سالگرد سه رويداد مهم در تاريخ ايران است تبعيد امام خميني به تركيه
در 13 آبان 1343، كشتار دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و
تسخير سفارت امريكا در 13 آبان 1358، سه رويداد متفاوت بودند، ولي هر يك در
شكل دادن به حركت انقلاب اسلامي نقش خاصي ايفا كردند. هويت هر سه رخداد،
مبارزه با استكبار و عوامل آن است و به همين دليل اين روز «روز ملي مبارزه
با استكبار» ناميده ميشود.
تبعيد امام خميني
در 13 آبان 1343 امام
خميني توسط مأموران حكومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به
تركيه تبعيد شدند. اين تبعيد در پي اعتراض امام به سياستهاي حكومت پهلوي و
از جمله تصويب لايحه كاپيتولاسيون به وقوع پيوست. امام 9 روز پيش از تبعيد،
در مراسمي كه به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد، با
ايراد نطقي جنايات و مفاسد كاپيتولاسيون را تشريح كردند. امام در سپيده دم
13 آبان توسط يك گروه از مأموران ساواك به سرپرستي سرهنگ مولوي ـ رئيس
ساواك تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده كه با يك
فروند هواپيماي نظامي از فرودگاه مهرآباد به تركيه تبعيد شدند. اطلاعيه
كوتاه ساواك كه از راديو و تلويزيون و روزنامهها انتشار يافت، چنين بود:
«طبق
اطلاع موثق و شواهد و دلائل كافي چون رويه آقاي خميني و تحريكات مشاراليه
عليه منافع ملت و امنيت و استقلال و تماميت ارضي كشور تشخيص داده شد، لذا
در تاريخ 13 آبان 1343 از ايران تبعيد گرديد.»1
در پي تبعيد امام خميني
عليرغم فضاي خفقان، موجي از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران،
تعطيلي طولاني دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهاي
بينالمللي و مراجع تقليد جلوهگر شد. آيتالله حاج مصطفي خميني نيز در روز
تبعيد امام بازداشت و زنداني شد و پس از چندي در 13 دي 1343 به تركيه نزد
پدر تبعيد شد.
دوران تبعيد امام به تركيه بسيار سخت و شكننده بود. امام
حتي از پوشيدن لباس روحانيت منع شده بودند. محل اقامت اوليه امام هتل بلوار
پالاس آنكارا بود. امافرداي آن روز براي مخفي نگاهداشتن محل اقامت، امام
را به محلي واقع در خيابان آتاترك منتقل كردند. چند روز بعد (21 آبان 1343)
براي منزويتر ساختن ايشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعيد را به شهر
بورسا واقع در 46 كيلومتري غرب آنكارا انتقال دادند. در اين مدت امكان
هرگونه اقدام سياسي از امام خميني سلب شده و ايشان تحت مراقبت مستقيم
مأمورين اعزامي ايران و نيروهاي امنيتي تركيه قرار داشتند.
امام خميني
جمعاً 11 ماه در تركيه به سر بردند، سپس ساواك با هماهنگي دولت تركيه ايشان
را در 13 مهر 1344 به عراق تبعيد كردند. ايشان به مدت 13 سال تحت نظارت
توأم با فشار رژيم بعثي عراق بودند. در بحبوحه انقلاب اسلامي، و در نتيجه
افزايش اختناق رژيم بغداد امام خميني تصميم به خروج از عراق و عزيمت به
كويت گرفتند اما كويت تحت فشار شاه، از پذيرش امام و هيئت همراه امتناع
ورزيد در نتيجه امام خميني در مهر 1357 راهي فرانسه شد ندو در «نوفل
لوشاتو» در حومه پاريس اقامت گزيدند. امام طي 4 ماه اقامت خود در فرانسه
انقلاب اسلامي را تا مراحل پيروزي هدايت كردند و سپس در 12 بهمن 1357 به
كشور بازگشتند. امام در طول هجرت 14 ساله خود به روشنگري افكار عمومي ايران
و جهان نسبت به ماهيت حكومت شاه پرداخته و زمينه انقلاب مردمي و سقوط رژيم
پهلوي را فراهم ساختند. به همين دليل نقطه شروع دوره هجرت يعني 13 آبان
1343 و همچنين نقطه پايان آن يعني 12 بهمن 1357 به عنوان «يومالله» شناخته
شده است.
كشتار دانشآموزان
سيزدهم آبان 1357 و در روزهاي اوجگيري
انقلاب اسلامي دهها نفر از دانشآموزان كه براي انجام تظاهرات در محوطه
دانشگاه تهران تجمع كرده بودند، هدف تيراندازي مأموران حكومت قرار گرفته و
به شهادت رسيدند. به دليل بسته بودن درهاي دانشگاه هيچ يك از دانشآموزان
نتوانستند از برابر آتش گلولههاي مأموران بگريزند و اين امر تلفات آنان
را افزايش داده بود. اين جنايت توسط دولت «آشتي ملي» شريف امامي صورت گرفت.
حادثه
13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهريور آن سال، دومين خونريزي عمده دولت
شريف امامي بود؛ در حالي كه عمر سياسي اين دولت از 70 روز تجاوز نميكرد.
ابعاد حادثه دانشگاه به حدي بود كه وقتي در برنامه اخبار شبانگاهي گزارش
تيراندازي مستقيم سربازان به روي دانشآموزان در دانشگاه از شبكه سراسري
تلويزيون پخش شد، وزير علوم بلافاصله استعفا داد و فرداي آن روز كابينه
شريف امامي نيز سقوط كرد. از آن پس روز 13 آبان «روز دانشآموز» ناميده شد.
تسخير «لانه جاسوسي»
سيزدهم
آبان 1358 ساختمان سفارت امريكا در تهران توسط جمعي از دانشجويان معترض
تصرف گرديد از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا زمان تسخير سفارت امريكا
در تهران ديپلماتهاي امريكايي مستقر در سفارتخانه از هيچ تلاشي در جهت
مقابله با نظام نوبنياد جمهوري اسلامي ايران فروگذار نميكردند. تماس با
سركردگان گروههاي ضد انقلاب ، ارتباط حمايتي با شبكههاي كودتا و براندازي
در داخل كشور و تأمين مالي گروهكهاي تروريستي كه در غرب و جنوب ايران به
انفجار در لولههاي نفتي و يا ايجاد نا امني و بيثباتي در مناطق كردنشين
مشغول بودند، از عملكردهاي مأموران سياسي فعال در ساختمان سفارت امريكا
بود. اين حقايق در اسناد لانه جاسوسي نيز آمده است. بعضي از مقامات بلند
پايه دولت كارتر پس از شكست وي در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش
نامطلوب و مخرب دستگاه حكومتي امريكا عليه ايران كه از طريق سفارتخانه آن
كشور در تهران هدايت ميشد اقرار كردند. سفارت امريكا در تهران طي زمستان
1357 تا پائيز 1358 به مركز فرماندهي عمليات جاسوسي و خرابكاري عليه جمهوري
اسلامي ايران تبديل شده بود؛ نظامي كه عمر سياسي آن به يك سال نميرسيد.
با اين حال سفارت امريكا زماني توسط دانشجويان تسخير شد كه امريكا خواست
مشروع ملت ايران در استرداد شاه و اموال و داراييهاي بلوكه شده ايران را
ناديده گرفت و حتي امكاناتي وسيع در اختيار فراريان حكومت شاه گذاشت تا
تشكيلات خود را عليه انقلاب سازماندهي و فعال كنند.
تسخير لانه جاسوسي
امريكا در تهران از ابتدا با حمايت امام خميني مواجه گرديد. امام تصرف لانه
جاسوسي توسط دانشجويان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخناني، از اين
اقدام حمايت كردند:
«شما ميبينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوانها
رفتهاند گرفتهاند و امريكائيها را هم كه در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه
فساد را بدست آوردند و امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند و جوانها مطمئن
باشند كه امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند.» 2
پينويسها:
1ـ روزها و رويدادها؛ انتشارات پيام مهدي؛ بهار 1379؛ ص 390
2ـ صحيفه نور، ج 10، صص 157ـ 148؛ 16/8/1358

عید غدیر، عید الله اكبر و عید آل محمد و ارزشمندترین و والاترین عید اسلامىاست. هیچ روزى در طول سال، فرخنده تر و مبارك تر از این روز مقدس نزد شیعیان اهل بیت نیست. امام صادق سلام الله علیه مىفرماید:
«ان یوم غدیر خم بین الفطر و الاضحى و الجمعه كالقمر بین الكواكب...»؛ روزعید غدیر خم در میان سه عید فطر و قربان و جمعه، مانند درخشندگى ماه در میان ستارگان است. چه تعبیر ظریفى امام دارد كه عید غدیر را تشبیه به ماه كرده است و دیگر اعیاد را به ستاره؛ زیرا در این روز بزرگ بود كه خداوند اعلام كرد: امروز دین را بر شما تكمیل كردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا»؛ نعمت بزرگ اسلام كه از هر نعمتى ارزنده تر و گرانبهاتر است، كامل نمىشود و محقق نمىگردد جز با ولایت علىعلیه السلام « و ما نودى بشىء مثل ما نودى بالولایه».
محب الدین طبرى از علماى بزرگ اهل سنت نقل مىكند كه رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: «اذا جمع الله الاولین و الاخرین یوم القیامة و نصب الصراط على جسر جهنم، لم یجزها احد الا من كانت له براء ة بولایة على بن ابى طالب»؛ در روز قیامت كه خداوند تمام مردم را جمع مىكند و صراط بر پل دوزخ زده مىشود، هیچ كس از آن نمىگذرد جز كسى كه با ولایت على ابن ابىطالب، گذرنامه بىزارى و برائت از جهنم را داشته باشد.
ولایت على علیه السلام همان دین حنیف است كه فرمود: « فاقم وجهك للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها»؛ پس اى پیامبر(همراه با پیروانت) به سوى آیین پاك اسلام روى آور كه فطرت الهى است و مردم بر آن مفطور شدهاند.
و ولایت على همان طریقه و روش صحیح زندگى است كه اگر مردم آن روش را برگزینند، خداوند در روز رستاخیز، از آب گواراى حوض كوثر به دست على علیه السلام سیرابشان مىگرداند. « و ان لو استقاموا على الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا»؛ و ولایت همان نعمتى است كه حتما از آن سؤال مىشود كه با آن چگونه رفتار كردید« ثم لتسالن یومئذ عن النعیم».
آلوسى، مفسر بزرگ اهل سنت در تفسیر كبیر روح المعانى پس از ذكر آیه شریفه« وقفوهم انهم مسئولون»؛ و آنان را متوقف كنید و ایست بدهید كه مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند، در ذیل تفسیر این آیه، اقوال گوناگونى را نقل مىكند و سپس نتیجه مىگیرد و مىگوید:
« سزاوارترین و صحیح ترین سخن این است كه در آن روز از عقاید و اعمال انسان سؤال مىشود و از همه مهم تر و عظیمتر، قطعا ولایت على كرم الله وجهه است».
و در این روز بزرگ كه یادآور نصب و تعیین امیرالمؤمنین به دست مبارك رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم و به امر پروردگارش است، باید این فطرت الهى را در دلها زنده كرد و پردههاى ظلمت و جهالت و تارهاى نادانى و غفلت را از دیدگان غافلان برداشت تا بر طریقه حق پایدار گردند و به صراط مستقیم الهى روى آورند و دینشان كامل شود.
از امام صادق علیه السلام مىپرسد: مولاى من! آیا به من دستور مىدهى كه این روز را روزه بداریم؟
حضرت پاسخ مىدهد: « اى والله اى والله انه الیوم الذى نجى فیه ابراهیم من النار فصام لله شكرا لله عزوجل ذلك الیوم، و انه الیوم الذى اقام رسول الله امیرالمؤمنین علما و ابان فضله و وصیته، فصام ذلك الیوم، و ذلك یوم صیام و قیام و اطعام الطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن و مرغمة الشیطان»؛ آرى، به خدا قسم آرى، به خدا قسم! این همان روزى است كه خداوند، حضرت ابراهیم را از آتش رها ساخت، پس او به شكرانه این لطف الهى، این روز را روزه گرفت. و همانا این روز، روزى است كه رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین علیه السلام را بر مردم نصب كرد و بزرگوارى و فضلش را نمایان ساخت و او را وصى و جانشین خود قرار داد، پس او هم در این روز، روزه گرفت و این روز، روز روزه گرفتن و دعا كردن و مسلمانان را اطعام نمودن و به دیدار برادران دینى رفتن است و در این روز، رضایت خداى رحمان به دست مىآید و بینى شیطان به خاك مالیده مىشود (مایوس مىگردد).
امام صادق علیه السلام اعمال این روز مهم را در چهار مورد خلاصه مىكند:
بهر حال خود قیام علیه باطل و جهاد در راه خدا، نیز یك عبادت بزرگ است بلكه از اهم فرائض و واجبات است.
«الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكین بولایة امیرالمؤمنین و الائمه علیهم السلام »؛ سپاس و حمد خداى را كه ما را جزء تمسك جویان به ولایت امیرمومنان و دیگر امامان که درود خداى رحمان بر آنان باد، قرار داد.
فرا رسیدن این عید بزرگ اسلامى را به مقام شامخ ولى الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و عموم مسلمانان و شیعیان و پیروان امامان، تبریك و تهنیت عرض نموده، از خداى بزرگ خواهانیم ما را جزء شیعیان و ولایت پذیران واقعى قرار دهد.

صلیب وارونه (upside down cross ) : این نماد و حكایت از « وارونه شدن مسیحیت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن این دین است.صلیب وارونه در گردن بندهای بسیاری مشاهده شده و خوانندههای راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند.

لدُّنْیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ أعیان الشّیعة: ج 2، ص 39 2. یَاْتى
عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا
یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح 13 3. الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ مستدرك الوسائل: ج 12، ص 11، ح 13376 4. مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ هركس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و كارشكنى دیگران باكى نخواهد داشت. بحارالا نوار: ج 50، ص 177، ح 56 5. السَّهَرَ اءُلَذُّالْمَنامِ، وَالْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ بحارالانوار: ج 84 ص 172
دنیا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن (براى آخرت) سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.
علماء و دانشمندانى كه به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن
ها رفع مشكل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر
سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و
ناتوانى است، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى
علامت پستى و رذالت است.
شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید.

زندگى ابو الحسن على الهادى ابن محمد الجواد ابن على الرضا ابن موسى الكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام.
شیخ در مصباح مىنویسد: روایتشده است كه حضرت ابو الحسن على بن محمد عسكرى (ع) در روز 27 ذى حجه به دنیا آمد. سپس وى مىگوید: ابن عیاش گفته است: میلاد ابو الحسن ثالث روز دوم رجب بوده است. همچنین وى تولد آن حضرت را روز پنجم هم ذكر كرده است. شیخ گوید: ابراهیم بن هاشم قمى گفته است: ابو الحسن عسكرى (ع) در روز سه شنبه سیزدهم رجب از سال 214 هجرى دیده به دنیا گشود».
كلینى در كافى نویسد: آن حضرت در نیمه ذى حجه از سال 212 به دنیا آمد. البته برخى نیز روایت كردهاند كه تولد آن حضرت در ماه رجب و در سال 214 بوده است. در كشف الغمة نیز گفته شده است كه آن حضرت در روز جمعه پا به دنیا گذارد.
شیخ مفید گوید: «محل تولد آن حضرت در صریا، یكى از قراى مدینه بود».
نگارنده: در بسیارى از نسخ جاى ولادت آن حضرت را همین قریه و با همین املا نوشتهاند و در برخى از نسخ ضبط آن به صورت«صربا» بوده است. البته نام چنین محلى نه در معجم البلدان و نه در هیچ یك از كتب لغت ذكر نشده است. تنها ابن شهر آشوب در مناقب، در بخش الجلاء و الشفاء، گفته است: صریا قریهاى است كه موسى بن جعفر آن را به فاصله سه میلى از شهر مدینه بنا كرده است.
امام هادى (ع) به قولى در بیست و پنجم جمادى الاخره و به قول دیگر، در سوم رجب و به دیگر قول در روز دوشنبه بیست و هفتم جمادى الاخره در نیمه روز و در سال 254 هجرى، در شهر سامراء دیده از جهان فروبست. آن حضرت در روزگار خلافت معتز وفات یافت و بنابراین، عمر آن حضرت اندكى كمتر از چهل سال یا 41 سال و شش و یا هفت ماه بوده است. از این مدت، شش سال و پنج ماه با پدرش و 33 سال و چند ماه، به قولى نه ماه، پس از وى زیسته كه این مدت را دوران امامت و خلافت آن حضرت محسوب كردهاند. آن امام (ع) دنباله خلافت معتصم و سپس خلافت واثق ، متوكل ، منتصر ، مستعین و معتز را درك كرد و در پایان حكومت معتمد، به شهادت رسید.
مدت اقامت آن حضرت در سر من راى، بیست سال و چند ماه بود و پس از وفات، در خانهاش واقع در سر من راى به خاك سپرده شد.
مادر آن حضرت كنیزى بود به نام سمانه مغربیه. و در مناقب است كه مادرش معروف به سیده ام الفضل بود.
كنیه وى ابو الحسن بود. برخى نیز وى را ابو الحسن ثالث مىخواندند.
ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوكل، فتاح، نقى، مرتضى و مشهورترین القاب وى متوكل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفى مىكرد و به اصحابش مىفرمود از یاد كردن وى با این لقب بپرهیزند. زیرا متوكل، لقب خلیفه عباسى بود.
نگارنده: همچنین آن حضرت به دو لقب هادى و نقى نیز شهرت داشت.
در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضى، هادى، نقى، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسكرى. وى معروف به عسكرى بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسكریین معروفیت دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانى الاخبار گوید: از استادان خود رضى الله عنهم، شنیدم كه مىگفتند: محلهاى كه على بن محمد و حسن بن على علیهما السلام در آن در سر من راى ساكن بودند، عسكر نامیده مىشد از این رو به هر یك از این دو امام عسكرى گفته مىشود».
در نساب سمعانى است كه عسكرى منسوب به عسكر در سر من راى است. سر من راى را معتصم بنا نهاد. بدین ترتیب كه چون شمار سپاهیانش بسیار شد و بغداد براى آنها تنگ بود و مردم مورد آزار و اذیت قرار مىگرفتند، همراه با سپاهیانش بدین موضع نقل مكان كرد و در آنجا كاخى زیبا ساخت و آن را سر من راى نامید كه بدان سامرة و سامرا گفته مىشود. و از آنجا كه پادگان نظامى معتصم در این شهر جاى گیر شد، آن را عسكر نیز مىخوانند. تاریخ این واقعه در سال 221 هجرى بوده است.
گفته سمعانى حاكى از آن است كه عسكر نامى بوده كه بر تمام سامرا اطلاق مىشده است.
بنا بر قولى گفتهاند نقش انگشترى آن حضرت عبارت: «حفظ العهود من اخلاق المعبود» بوده است. همچنین طبق قولى دیگر نقش انگشترى وى عبارت: «الله ربى و هو عصمتى من خلقه» و مطابق نظر برخى دیگر عبارت: «من عصى هواه بلغ مناه» بوده است.
آن حضرت چهار پسر به نامهاى: ابو محمد حسن، حسین، محمد و جعفر داشت. از این میان حسن (ع) پس از وى به امامت رسید و حسین و محمد در زمان حیات آن امام از دنیا رفتند و جعفر نیز همان كسى است كه بعد از وفات برادرش، امام عسكرى (ع) ، ادعاى امامت كرد و به جعفر كذاب شهرت یافت. همچنین یك دختر از آن حضرت بر جاى ماند كه نامش عایشه یا علیه بود.
كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 233 - نویسنده: سید محسن امین - ترجمه: على حجتى كرمانى

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.
از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.
شهید
فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه
زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و
احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد.
شیفته و عاشق امامقدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امامقدس
سره داشت . او می گفت :امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من
تسلیم او هستم .
هنگام ورود اما مقدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ،
موفق به زیارت امامقدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر
مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد.
شهید فهمیده ، یکی از هزاران
دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای
انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در
حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او
موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به
دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین
شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر
شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.
این دانش آموز رزمنده بسیجی، با
ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ،
درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت،
امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین
گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع
مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از
دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش
آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می
تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.

666:یك سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروههای هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطانپرستان تلقی میشود و براساس مكاشافات 13:18 « ... پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . » از سالها پیش تاكنون این عدد با اشكال مختلف بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ كشور مشاهده میشد .

روز عيد قربان
از اعياد مهمّ اسلامى است. اين روز يادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهيم(عليه
السلام)در برابر پروردگار خويش است، آن جا كه فرمان حق براى ذبح اسماعيل
صادر شد، و ابراهيم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى اين فرمان شد و
اسماعيل را به قربانگاه برد و كارد بر حلقومش نهاد، ولى ندايى رسيد كه اى
ابراهيم از عهده اين آزمون الهى برآمدى! دست نگهدار كه فرمانبردارى خويش را
به درستى اثبات كرده اى.
جبرئيل همراه با «قوچى» فرود آمد و ابراهيم
آن را قربانى كرد، و سنّت قربانى در منا از آن روز برقرار شد، اين روز، روز
عيد و خوشحالى و سرور است. زيرا علاوه بر اين كه بنده اى مخلص از آزمونى
دشوار، سربلند بيرون آمد و بندگى خويش را در پيشگاه خداى بزرگ ثابت كرد،
گروه عظيمى از بندگان مخلص خدا به او تأسّى جسته، به زيارت خانه خدا مى
شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى دهند.
روز عيد
قربان از اعياد مهمّ اسلامى است. اين روز يادآور اخلاص و بندگى حضرت
ابراهيم(عليه السلام)در برابر پروردگار خويش است، آن جا كه فرمان حق براى
ذبح اسماعيل صادر شد، و ابراهيم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى اين
فرمان شد و اسماعيل را به قربانگاه برد و كارد بر حلقومش نهاد، ولى ندايى
رسيد كه اى ابراهيم از عهده اين آزمون الهى برآمدى! دست نگهدار كه
فرمانبردارى خويش را به درستى اثبات كرده اى.
جبرئيل همراه با «قوچى»
فرود آمد و ابراهيم آن را قربانى كرد، و سنّت قربانى در منا از آن روز
برقرار شد، اين روز، روز عيد و خوشحالى و سرور است. زيرا علاوه بر اين كه
بنده اى مخلص از آزمونى دشوار، سربلند بيرون آمد و بندگى خويش را در پيشگاه
خداى بزرگ ثابت كرد، گروه عظيمى از بندگان مخلص خدا به او تأسّى جسته، به
زيارت خانه خدا مى شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى دهند.
اعمال روز عيد قربان:
براى عيد قربان اعمالى چند نقل شده است:
1ـ
غسل كردن است كه به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»، غسل در آن روز سنّت مؤكّد
است تا آن جا كه بعضى از علما آن را واجب دانسته اند.(1)
2ـ نماز عيد
قربان است و نحوه انجام آن، به همان كيفيّتى است كه در نماز عيد فطر گفته
شد، و نماز عيد قربان در زمان غيبت امام(عليه السلام)مطابق مشهور فقهاى
عظام، سنّت مؤكّد است.(2) (خواه به صورت جماعت خوانده شود يا فرادى).
3ـ
مستحب است دعاهايى را كه پيش از نماز عيد و قبل از آن وارد شده است
بخواند. به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»، بهترين دعاها،دعاى چهل و هشتم
«صحيفه كامله سجّاديه» است كه اوّلش اين است: أللّهُمَّ هذا يَومٌ مُبارَك و
اگر دعاى چهل و ششم را نيز بخواند بهتر است.(3)
4ـ خواندن دعاى ندبه در اين روز و ساير اعياد مستحبّ است.(4)
5ـ
قربانى كردن در اين روز براى همه مستحبّ مؤكّد است و بسيار سفارش شده است،
تا آن جا كه برخى از علما آن را بر كسانى كه توانايى دارند واجب دانسته
اند و مستحب است بعد از نماز عيد، كمى از گوشت آن بخورد.(5)
و نيز مستحبّ است هنگام قربانى اين دعا را كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است بخواند:
وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ، حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا
من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان ها و زمين را آفريده; من در ايمان خود خالصم و
مِنَ الْمُشْرِكينَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ
از مشركان نيستم. نماز و قربانى و زندگى و مرگم براى خداوندى است كه پروردگار
الْعالَمينَ، لا شَريكَ لَهُ، وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ. اَللّهُمَّ مِنْكَ
جهانيان است. شريكى براى او نيست. من به اين برنامه مأمور شدم و از مسلمانانم. خدايا از تو و
وَلَكَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَكْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.(6)
براى توست. به نام خدا و خداوند بزرگتر است. خدايا از من قبول فرما.
(البتّه اگر به نيّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگويد: اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا)
بسيار
مناسب است افراد توانگر، در اين روز قربانى نمايند و اكثر آن را به فقرا و
نيازمندان انفاق كنند و به همسايگان و آشنايان نيز بدهند.
در روايتى
است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: امام على بن الحسين و امام
باقر(عليهم السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى كردند; يك قسمت آن را به
همسايگان مى دادند و يك قسمت آن را به نيازمندان و قسمت سوم را براى اهل
خانه نگه مى داشتند.(7)
6ـ تكبيرات مشهور زير را بگويد; براى كسانى كه
در اين ايّام توفيق حضور در مراسم حج و صحراى «منى» را دارند، بعد از
پانزده نماز اين تكبيرها را مى خوانند; از نماز ظهر روز عيد، شروع كرده تا
نماز صبح روز سيزدهم; ولى كسانى كه در آن جا نيستند، بعد از ده نماز آنها
را مى خوانند، از نماز ظهر روز عيد آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و
آن تكبيرها مطابق روايت كتاب شريف «كافى» چنين است:
اَللهُ
اَكْبَرُ، اَللهُ اَكْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ،
اَللهُ اَكْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَكْبَرُ عَلى
خدا بزرگتر از توصيف است معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است و ستايش خاص خداست خدا بزرگتر است بر آنچه
ما هَدانا; اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاَْنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا.(8)
ما
را راهنمايى كرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزيمان كرد از چهار پايان انعام
(شتر و گاو و گوسفند) و ستايش خاصّ خداست براى آن كه آزمود ما را.
حدّاقل
اين تكبيرها را بعد از نماز در اين ايّام، يكبار بگويد ولى اگر تكرار
نمايد، بهتر است، و حتّى اگر بعد از نوافل نيز بگويد خوب است.(9)
--------------------------------------------------------------------------------
1. زادالمعاد، صفحه 319.
2. همان مدرك.
3. همان مدرك.
4. همان مدرك، صفحه 320.
5. همان مدرك.
6. زاد المعاد، صفحه 321 .
7. اقبال، صفحه 451.
8. كافى، جلد 4، صفحه 517، حديث 4.
9. زادالمعاد، صفحه 323.

مرحوم شیخ عباس قمی درباره
شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و
شب مناجات با قاضی الحاجات است
و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب
مستجاب است. و کسی که آن شب را به
عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد
سال عبادت را دارد.»
وی در رابطه با روز عرفه نیز
می گوید: «روز عرفه از اعیاد عظیمه [و
بزرگ] است، هر چند به اسم عید
نامیده نشده و روزی است که حق
تعالی بندگانش را به عبادت و طاعت
فراخوانده و سفره های جود و احسان
خود را برای آنها گسترده و شیطان در
این روز تحقیر و رانده شده و
خشمناک است.»
امّا جایگاه والای روز عرفه، در
روایات معصومین علیهم السلام بیشتر نمود
پیدا می کند که در زیر به نمونه هایی
اشاره می شود. ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و
مغفرت الهی است؛ چنان که پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «... قَدْ اَقْبَلَ اِلَیْکُمْ
شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَکَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ؛ ماه
خدا با برکت و رحمت و بخشش به
سوی شما روی آورده است.» اگر کسی
در ماه رمضان بخشیده نشد و یا این
توفیق را پیدا نکرد که خود را در
معرض مغفرت الهی قرار دهد، روز
عرفه آن قدر عظمت دارد که بتواند
جبران ماه رمضان بنماید. در آن روز
اگر کسی به درگاه الهی روی آورد،
مورد مغفرت خداوند قرار می گیرد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ لَمْ
یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلی قابِلٍ اِلاَّ
اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ؛ کسی که در ماه رمضان
بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده
نمی شود، مگر اینکه [روز] عرفه را
درک کند.» امام صادق علیه السلام در جای دیگری
می فرمایند: «تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما
اَحْبَبْتَ وَاجْتَهِدْ فَاِنَّهُ (یَوْمَ عَرَفَةَ) یَوْمُ دُعاءٍ
وَمَسْأَلَةٍ؛ هر دعایی که دوست داری
برای خود بخوان و [در دعا کردن[
بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا
و درخواست است.» و یقینا
درخواستها استجابت را در پی دارد. ابن فهد حلّی در عدّة الداعی
روایتی به این شرح برای روز عرفه
نقل نموده است:جایگاه روز عرفه
1. برابری با ماه رمضان
2. دعا و برآورده شدن حاجت
3. روز بخشش

چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)
--------------------------------------------------------------------------------
تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)
--------------------------------------------------------------------------------
سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)
--------------------------------------------------------------------------------
چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)
--------------------------------------------------------------------------------
نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

امام باقر علیه السلام ، فرزندِ امام سجاد علیه السلام است. نام مادر ایشان، «فاطمه» است که دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. امام باقر علیه السلام ، در روز سوم ماه صفر، در شهر مدینه به دنیا آمد و چون در علم و دانش، از همه مردم زمان خودشان، داناتر بود و رازهای بزرگ علمی و مسایل پیچیده دانش را کشف می کرد، به ایشان لقب «باقرالعلوم»، یعنی کسی که علمها رامی شکافد، دادند. امام باقر علیه السلام ، در جریان کربلا حضور داشتند و سن مبارک ایشان، چهار سال بود.
در زمان امام باقر (ع) ولید بن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک خلافت داشته اند. ...ادامه مطلب
ویژگیهای اخلاقی
یکی از ویژگیهای خیلی خوب امام محمد باقر
علیه السلام این بود که هر وقت به دوستانش نزدیک می شد با آنها دست می داد
و می فرمود: این کار، دلها را به هم نزدیکتر و مهربانتر می کند و دشمنیها
را از بین می برد. همین اخلاق خوب امام بود
که باعث می شد تا مردم ایشان را دوست داشته باشند و حتی این برخوردهای با
محبت و احترام باعث می شد که خیلی از کسانی که با ایشان بد بودند به ایشان
احترام بگذارند و حتی با آن حضرت دوست بشوند.
چگونگی شهادت
هشام، خلیفه و حاکم زمانِ امام باقر علیه السلام ، یکی از نزدیکانش را مامور کرد تا امام باقر علیه السلام را شهید کند، آن مرد بدکار هم حضرت باقر علیه السلام را مسموم کرد و باعث شد تا امام، در روز دوشنبه هفتم ذی حجه سال 114 هجری، در شهر مدینه به شهادت رسید. آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین علیه السلام و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و 18 سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد.
مرقد مطهر امام باقر علیه السلام
قبر نورانی حضرت باقر علیه السلام ، در کشور عربستان و در شهر مدینه در قبرستان بقیع قرار دارد. هر سال، حاجیان زیادی در این قبرستان، بر سر مزار چهار امام غریبی که آنجا دفن شده اند، حاضر می شوند. امام حسن مجتبی علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام ، چهار امامی هستند که در کنار هم و در قبرستان بقیع دفن می باشند