7 صفر ولادت با سعادت امام موسی کاظم (ع) بر همگان مبارک باد


ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثني عشر (ع) ونهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء (محلي ميان مكه و مدينه) به روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا  129 ق واقع شد.


 

  فرزندان امام:

بنا به گفته شيخ مفيد در ارشاد امام موسي كاظم (ع) سي و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هيجده تن از آنها پسر بودند و علي بن موسي الرضا (ع) امام هشتم افضل ايشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسي و محمد بن موسي و ابراهيم بن موسي بودند. يكي از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله عليها است كه قبرش در قم مزار شيعيان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بيشتر نيز گفته اند.

 

  تأثير علمي آن بزرگوار:

امام هفتم (ع) با جمع روايات و احاديث و احكام و احياي سنن پدر گرامي و تعليم و ارشاد شيعيان، اسلام راستين را كه با تعاليم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود حفظ و تقويت كرد و علي رغم موانع بسيار در راه انجام وظايف الهي تا آنجا پايداري كرد كه جان خود را فدا ساخت. 

شب یلدا

تاریخچه شب یلدا

شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به ? هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت كلیسا، كریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند كه چهار روز و در سال های كبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یكی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.

آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند.

پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می كرد.

فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

كه ما را ز دین بهی ننگ نیست

به گیتی، به از دین هوشنگ نیست

همه راه داد است و آیین مهر

نظر كردن اندر شمار سپهر

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است.

واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به كار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله (?? روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد) استفاده می شود?

خور روز (دی گان)- یكم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ كردن و خونریزی، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.

حدیث


شاهکار پاسخ امام علی (علیه السلام) : علم بهتر است یا ثروت

یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

- حضرت علی(ع) در پاسخ فرمودند : علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟

امام در پاسخ آن مرد گفتند: بپرس!

مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

- علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ...

................


لاله و لادن در کنار امام خمینی رضوان الله تعالی علیه


دو عکس جالب از نماز اهل سنت به امامت رهبری

سوال امام علی(ع) از پیامبر(ص) درباره حضرت مهدی(عج)

این حدیث در کتاب کشف الغمه آمده است که امام علی علیه اسلام درباره حضرت مهدی (عج) ازپیامبر سوال می‌کنند و ایشان پاسخ می‌دهند و می فرمایند:

خداوند دین را به وسیله او ختم کند چنان که توسط ما گشود......


از امام علی (ع) روایت شده که فرمود: به پیغمبر اکرم (ص) عرض کردم :


یا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدی أم من غیرنا ؟

ای رسول خدا آیا مهدی از ما اهل بیت است یا از غیر ما؟

پیامبر فرمود:

لا، بل منا، یختم الله به الدین کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتن کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف الله بین قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا کما ألف بینهم بعد عداوة الشرک اخواناً فی دینهم .

او از ماست، خداوند دین را به وسیله او ختم کند چنان که توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوب ها نجات یابند چنان که از منجلاب شرک بیرون آمدند، دل‌های آنها را به هم پیوند دهد و بعد از دشمنی‌ها آنها را با هم برادر کند، چنان که بعد از نجات از شرک ، آنها را با هم برادر دینی کرد.

«کشف الغمه»

با گذاشتن آخرین سنگ تمام سختیهامون تموم میشه

هر کس در نمازش رکوع را تمام انجام بدهد (در بجا آوردن رکوع عجله نکند) خداوند وحشت را در قبر او داخل نمی کند.

بحار الانوار ج6ص244
معلوم میشود که وحشت قبر برای همه هست ،اینها استثناء میشوند.
در رکوع آخر نمازمون یاد این صحنه آخر دنیا بیفتیم و از اینکه در اون لحظه خدا رو داریم و هیچ ترسی وجود نداره ,و انگار با گذاشتن آخرین سنگ تمام سختیهامون تموم میشه و قبرمون پر از نور میشه
رکوع آخر نمازمون رو یه کمی طولانی کنیم و به این لحظه لبخند بزنیم

چهل پرسش و پاسخ درباره قیام امام حسین (ع)

وبلاگ رضویون در یکی از تازه‌ترین مطالب خود ۴۰ پرسش و پاسخ درباره قیام امام حسین (ع) منتشر کرده است که تقدیم کاربران عزیز باشگاه می‌شود.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ رضویون در جدیدترین نوشته خود آورده است:



با توجه به روایات مختلف، ظاهراً تعداد شهدای کربلا بیش‌از هفتاد و دو نفر است پس چرا همواره از عدد هفتاد و دو نفر به عنوان تعداد شهدای کربلا نام می‌برند؟
روایات مشهوری است، که اسلام را (دین‌الهی) 1000 نفر حفظ کردند. که 313 نفر یاران پیامبر در جنگ بدر بودند و 313 نفر صحابه امام زمان‌(عج) و 313 نفر یاران طالوت بودند، و بقیه یاران حضرت اباعبدالله(ع) بودند، مانده اعداد از 1000 نفر را گفته‌اند صحابه خالص اباعبدالله‌(ع) به‌جز بنی‌هاشم بوده‌اند. نکته قابل‌توجه این است که اگر با 18 نفر بنی هاشم جمع شوند با یاران امام‌مساوی می‌شود.
در زیارت ناحیه 10 نفر بیش‌تر از عدد مشهور 72 نفر است. در زیارت رجبیه جز 82 نفر کسانی دیگری نیز هستند. در نتیجه تعداد یاران قطعاً‌ بیش‌از 72 نفر خواهد بود. امام سجاد‌(ع) یاران اباعبدالله را در روز عاشورا 145 نفر معرفی کرده است، که تعدادی از آن‌ها زنده می‌‌مانند، احتمالاً عدد 72 صحابه حضرت اباعبدالله به‌جز بنی‌هاشم باشند ، جز کسانی که بعد از کربلا یا پیش‌از کربلا به شهادت رسیدند مانند هانی، مسلم و...

چرا امام‌حسین‌(ع) مانند برادرش امام‌حسن‌(ع) صلح نکرد؟
یکی از دلایل این‌که امام ‌با یزید صلح نکرد، این بود که یزید با معاویه کاملاً متفاوت بود. اگر معاویه برخی از شئون را حفظ می‌کرد، یزید هیچ‌چیزی را حفظ نمی‌کرد. یزد« شارب‌َ الخمر مُعلِمً بالفسق و قاتل‌النفس المحترمه» ، یعنی هم قاتل است، هم فساد علنی دارد وهم شرب خمر دارد و« مثل لایبُالُ» ،مثل‌ منی‌ هرگز صلح نمی‌کند، یزید علناً قصد کشتن اباعبدلله (ع) را کرده بود. بنابراین اباعبدلله (ع)‌ چاره ای جز نپذیرفتن صلح نداشت. کما این که جابربن عبدالله انصاری وقتی گفت، چرا مثل برادرت حسن (ع)‌صلح نمی‌کنی، فرمود: اگر پیامبر بیاید و با تو سخن بگوید می‌پذیری ، در یک عالم مشاهده و مکاشفه ایشان می‌فرماید هر چیزی فرزندم تصمیم بگیرد تصیم من است.
فضای عصر امام‌حسین‌(ع) قابل مقایسه با امام‌حسن‌(ع) نبود. پس‌از شهادت امام‌حسن‌(ع) تا عصر یزد 10 سال فاصله است و امام‌حسین‌(ع) ده سال در زمان معاویه زندگی کرده است و قیام نکرده است. معلوم است که شرایط و زمینه‌های زندگی او مثل عصر امام مجتبی (ع) بوده است.

اگر یزید از امام‌حسین‌(ع) تقاضای بیعت نمی‌کرد، آیا باز هم آن حضرت قیام می‌‌کرد؟
بی‌شک یزد با شخصیت و با جهت‌گیری‌های سیاسی خاصی که داشت،



ادامه نوشته

فلسفه گریه بر سیدالشهداء (ع)

استاد عرفان حوزه علمیه قم، گریه بر سیدالشهداء(ع) را احیای نهضت آن حضرت دانست و گفت: امام حسین(ع) با قیام خود از مقام ولایت دفاع کرد و واقعه کربلا تأسیس یک فرهنگ عظیم بود.

گفت‌وگوی مشروحی را با حجت‌الاسلام والمسلمین «سید علی حسینی آملی» از استادان حوزه علمیه قم انجام داده است که متن آن از نظر می‌گذرد.

جامعه اسلامی بر محوریت ولایت می‌چرخد

* تفاوت دوران امام حسین (ع) با دوره‌های قبل در چه بود؟

- واقعه عظیم کربلا به اقتضای شرایط حاکم بر آن‌روز جامعه اسلامی که در جهت حفظ و بقای اسلام بوده، تأسیس فرهنگ جدیدی بود.

در زمان حضرت رسول اکرم(ص) شرایط به گونه‌ای بود که اصل تأسیس و بنیان‌گذاری جامعه اسلامی به دست رسول اکرم(ص) انجام گرفته و به تعبیری درخت اسلام را پیامبر(ص) نشاندند.

در زمان حضرت علی(ع) نیز ایشان دیوار حفاظتی برای جامعه اسلامی بود تا این اسلام نو پا زنده و محفوظ بماند و بسیاری از مشکلات را ایشان و حضرت صدیقه طاهره(س) تحمل کردند.

در یک روزگاری هم شرایط مانند شرایط زندگی امام حسن مجتبی(ع) است که دشمن درصدد حذف جامعه اسلامی و هضم و انهدام و انقراض نسل امامت و ولایت بوده و امام مجتبی(ع) باید صلح را می‌پذیرفت تا اسلام و تشیع پا بگیرد.

در شرایط حضرت سیدالشهدا(ع) که اسلام دیگر در جامعه اسلامی شکل گرفته بود، افرادی درصدد 

ادامه نوشته

فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش+جدول

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

«تکیه خبر» با استناد به دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه کرده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:

 

ادامه نوشته

روز دانشجو


در تاريخ 24 آبان اعلام شد که نيکسون معاون رئيس جمهور آمريکا از طرف آيزنهاور به ايران مي‏آيد. نيکسون به ايران مي‏آمد تا نتايج «پيروزي سياسي اميدبخشي را که در ايران نصيب قواي طرفدار تثبيت اوضاع و قواي آزادي شده است» (نقل از نطق آيزنهاور در کنگره آمريکا بعد از کودتاي 28 مرداد) ببيند. در مقابل دانشجويان مبارز دانشگاه نيز تصميم گرفتند که در فضاي حکومت نظامي بعد از کودتاي سياه، هنگام ورود نيکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. دو روز قبل از آن واقعه تلخ (14 آذر) زاهدي تجديد رابطه با انگلستان را رسما اعلام کرد و قرار شد که «دنيس رايت» ، کاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ايران بيايد. از همان روز 14 آذر تظاهراتي در گوشه و کنار به وقوع پيوست که در نتيجه در بازار و دانشگاه عده‏اي دست گير شدند. اين وضع در روز 15 آذر هم ادامه داشت. و بيشتر اعتراض ها از دانشکده پزشکي و داروسازي و حقوق و علوم آغاز شد. صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجويان متوجه تجهيزات فوق العاده سربازان و اوضاع غير عادي اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثه‏اي را پيش بيني مي‏کردند. فضا بشدت آبستن حوادث و درگيري بود. بعد از گذشت مدتي براي جلوگيري از تنش و درگيري چندين دانشکده تعطيل اعلام شد و در ادامه سراسر دانشگاه به دستور رييس دانشگاه تعطيل گرديد. نيروهاي نظامي رژيم که بشدت رفت و آمد دانشجويان را کنترل کرده و در اين بين عده اي را نيز دستگير نموده بودند, با حضور در کلاس يکي از اساتيد دانشکده فني (مهندس شمس استاد نقشه کشي) زمينه اعتراض را در کلاس درس ايجاد کردند. آنان قصد داشتند دو دانشجو را که ظاهرا به حضور نظاميان در دانشگاه اعتراض داشتند را دستگير نمايند. دستگيري دو دانشجو کلاس را به هم زده، دانشجويي ديگر بر روي نيمکت کلاس فرياد مي زند: "آقا ما چقدر بي عرضه هستيم. چقدر بدبخت هستيم. اين کلاس نيست، اين درس نيست. يک عده اي بدون اينکه از استاد و از کادر دانشگاه اجازه بگيرند وارد کلاس مي‌شوند و هياهو در مي‌گيرد. تف به اين کلاس و تف به اين مملکت!" دانشکده فني به هم مي‌ريزد و در محاصره کامل نظاميان قرار مي‌گيرد و به يکباره فرمان آتش صادر شده و دانشجويان در صحن طبقه اول به خون مي‌غلطند عده‌اي زخمي شده و در اين ميان سه دانشجو به نامهاي قندچي و بزرگ نيا و شريعت رضوي به شهادت مي‌رسند. همان روز 16 آذر پليس توسط راديو اعلام کرد: "عده‌اي از دانشجويان در کلاسهاي درس نشسته بودند و به پليس چهره خشني نشان مي‌دادند و پليس را مسخره مي‌کردند و اين باعث شده که پليس به واکنش بيفتد. پليس قصد زدن دانشجويان را نداشت ولي دانشجويان به پليس حمله کردند و مي‌خواستند اسلحه‌شان را بگيرند. پليس در قالب دفاع اين کار را کرده و قصدش زدن دانشجويان نبوده است." فرداي آن روز شاه تيمسار مزيني را براي دلجويي به دانشگاه مي‌فرستد تا خودش را از اين گناه و تقصير تبرئه کند. وي با خانواده‌هاي شهدا ملاقات مي‌کند و در دانشگاه به ظاهر از اساتيد و روسا عذرخواهي مي‌کند. دو روز بعد از واقعه 16 آذر، نيکسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهي که هنوز به خون دانشجويان بي‌گناه رنگين بود دکتراي افتخاري حقوق دريافت کرد. روز 16 آذر به عنوان روز مقاومت و ايستادگي دانشجويان اين سرزمين در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگي در دفتر تاريخ اين سرزمين به يادگار ثبت گرديده است

کمی صبر کنید ......

شیطان پرستی

 

ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اینكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریك انتخاب كرده‌اند.همچنین گفتنی است كه فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمودند.

شهیدی که مادرش را هرهفته سرِ قبر صدا می زند  

روایاتی از شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی، از شهدای لشکر ۲۵ کربلا در عملیات والفجر 6



هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.

اشاره: شهید سیدمهدی غزالی از شهدای لشکر 25 کربلا در عملیات والفجر شش می باشد، مستجاب الدعوه بود و بسیاری از مردم، متوسل به جدش می شدند و حاجت روا می گشتند، مطالب زیر روایاتی از سیره عملی این شهید بزرگوار می باشد که تقدیم مخاطبان می کنیم:

***

مادر شهید می گوید:

نیمه شعبان متولد شد، او را به همین مناسبت "سیدمهدی" نامیدیم.

بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، جدّ سیدمهدی را نذر می کردند و حاجت روا می شدند.

روزی حسابدار کارخانه نساجی به بیماری سختی دچار شده بود، از آنجائی که شنیده احوال سیدمهدی را شنیده بود، متوسل به جد سیدمهدی شد و نذر کرد که اگر شفا پیدا کند، سیدمهدی را در کارخانه استخدام نماید. او شفا گرفت و سیدمهدی چندین سال کارگر کارخانه نساجی شد.

در تمامی مراسمات مذهبی و روضه خوانی ها سیدمهدی را با خودم می بردم. بسیار به این مراسمات و روضه خوانی ها علاقه مند بود. روزی به من گفت:

- مادرجان! خواب دیدم که دارم به سوی خدا پرواز می کنم.

آن زمان سیدمهدی کوچک بود و من زیاد حرفش را جدی نگرفته بودم.



ادامه نوشته

شیطان پرستی


 

سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، ‌بز مندس mendes (همان ba"al بعل خدای باروی مصر باستان) ، ‌بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یكی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره كردن مسیح است زیرا گفته می‌شود كه مسیح مانند بره‌‌ای برای گناهان بشر كشته شد . همانطور كه در توضیح نمادهای اول اشاره شد ،‌این نماد تصویر كاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام .

امام حسین (ع) در اندیشه بزرگان

 

شخصیت و عظمت امام حسین(ع) همچون خورشیدی عالم تاب است که همه جا را فرا گرفته و تمامی انسان‌های بیدار در طول تاریخ همواره از صفات والای آن حضرت یاد می‌کنند. هرکس با زبانی از این امام بزرگ و همیشه پیروز تاریخ در هر عصر و زمانی به نیکی یاد می‌کند. قیام امام حسین(ع) منبع الهام بخشی برای به ثمر رساندن حق و عدالت در جهان است. عظمت روح، همت مردانه، نظر بلند، فداکاری بی‌دریغ و جانبازی بزرگ سالار شهیدان را هرگز نمی‌توان بیان کرد و یا به قلم آورد. با آنکه در هر عصر و زمانی باطل پرستان تلاش کردند تا نام حسین (ع) را از سر زبانها بردارند، اما هرگز موفق به انجام این کار نشدند. تاریخ، هرگز حسین(ع) را فراموش نمی‌کند. پیامبر گرامی اسلام در این رابطه می‌فرمایند. حرارت محبت حسین‌(ع) در دل‌های مردان با ایمان آنچنان نفوذ کرده است که هرگز به سردی تبدیل نمی‌شود.
عظمت قیام و اوج فداکاری و ویژگیهای دیگر امام و یارانش سبب شده که اظهار نظرهای بسیاری درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند . در اینجا تعدادی اندک از اظهار نظرهای مسلمان و غیر مسلمان در این باره اورده می‌شود :

بیش از دو تن از دانشمندان اهل سنت به سندهای مختلف از جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که از رسول خدا(ص) درباره حسین‌(ع) شنیدیم که می‌فرمود: هرکس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت نگاه کند به حسین بن علی(ع) نظر افکند .
فاروق احمد خان لغاری(رئیس جمهور اسبق پاکستان):زندگانی مبارک حضرت امام حسین (ع)برای ما راه هدایت است . با پیروی از این راه، ما می‌توانیم توطئه‌های دشمنان را خنثی کنیم .
بی نظیر بوتو(نخست وزیر اسبق پاکستان): مسلمانان فلسطین ، کشمیر و بوسنی باید بر سیره امام حسین (ع) عمل کنند .
چوهدری الطاف حسین (استاندار ایالت پنجاب پاکستان): بهترین راه برگزاری عاشورا این است که ما نقش امام حسین(ع) را بشناسیم و فلسفه شهادت را در پرتو قرآن و سنت ببینیم . ما باید در روز عاشورا پیمان ببندیم که طبق اصول راستی ، عدل ، مساوات ، صبر ، برادری و تمیز حق از باطل ، زندگی خود را اداره کنیم .
مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند): من زندگی امام حسین‌(ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده‌ام. بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین‌(ع) پیروی کند و راه او را در پیش گیرد .
محمدعلی جناح (قائد اعظم پاکستان): هیچ نمونه‌ای از شجاعت را، بهتر از امام حسین‌(ع) به لحاظ فداکاری و تهورش در عالم نمی‌توان یافت. به عقیده من تمام مسلمین باید از این شهید‌ی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد، سرمشق بگیرند و از آن پیروی نمایند.
چارلز دیکنز (نویسنده نامدار انگلیس): من نمی‌فهم! اگر منظور امام حسین‌(ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی بود،‌ چرا خواهران، زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می‌نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد.
توماس کارلایل (فیلسوف و مورخ انگلیسی): مهمترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این است که حسین (ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود ثابت کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می‌‌شود، اهمیت ندارد و پیروزی حسین‌(ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است
ادوارد براون (شرق شناس مشهور انگلیس): آیا قلبی پیدا می‌شود که سخن کربلا را بشنود و آغشته با حزن و اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی و صداقت روحی را در این جنگ اسلامی انکار کنند.
فردریک چمس: درس امام حسین‌(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که، در دنیا اصول ابدی عدالت، ترحم و محبت وجود دارد. هرگاه کسی برای این صفات مقاومت کند، آن اصول همیشه در دنیا پایدار خواهد ماند.
ل. م. بوید: من مسرورم پاک نی که این فداکار عظیم (امام حسین‌(ع) ) را از جان و دل ثنا می‌گویند شریک هستم،‌هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.
واشنگتن ایرونیگ (مورخ مشهور آمریکایی): برای امام حسین‌(ع) ممکن بود ،که زندگی خود را با تسلیم شدن به ارادة‌ یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوای انقلابی اسلام اجازه نمی‌داد که او ،‌ یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او خود را برای پذیرش هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت.
توماس ماساریک: گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح، مردم را متأثر می‌سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد، گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
موریس دو کبری:‌در مجالس عزاداری گفته می شود که حسین، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبة اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوة او را سرمشق قرار داده، از زیر دستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم.
ماربین آلمانی (خاورشناس): حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خویش، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت.
بنت الشاطی: زینب، خواهر حسین بن علی، لذت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنی امیه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همة حوادث سیاسی پس از عاشورا، همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویان و بر پایی حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع، زینب قهرمان کربلا نقش برانگیزنده داشت.
لیاقت علی خان (نخست وزیر پاکستان): این روز محرمبرای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگ دارد. در این روز، یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد. شهادت حضرت امام حسین‌(ع) در عین حزن، نشانة فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود. زیرا تسلیم کامل به ارادة الهی به شمار می‌رفت. این حادثه به ما می‌آموزد که مشکلات و خطرات هر چه باشد، نبایستی بی‌پروا از راه حق و عدالت منحرف شویم.
جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی): وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل حسین و مأمور به خونریزی می‌کرد، آنها می‌گفتند: «چه مبلغ می‌دهی؟» اما انصار حسین به او گفتند: ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می‌خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
عباس محمود عقاد (نویسنده و ادیب مصری): جنبش حسین، یکی از بی‌نظیرترین جنبشهای تاریخی است که تا کنون در زمینه دعوت‌های دینی یا نهضت‌های سیاسی پدیدار گشته است. دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نداشت. از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.
احمد محمود صبحی: اگر چه حسین بن علی، در میدان نظامی یا سیاسی شکست خورد، اما تاریخ، هرگز شکستی را سراغ ندارد که مثل خون حسین به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد. خون حسین، فریادی شد که آن تخت‌ها و حکومت‌ها را به لرزه در آورد.
آنطون بارا (مسیحی): اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می‌افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می‌نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می‌خواندیم.
گیبون (مورخ انگلیسی): با آنکه مدتی از واقعة کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، معذالک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین تحمل نموده، احساسات سنگین دل ترین خواننده را بر می‌انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می‌یابد.
نیکلسون(خاورشناس معروف): بنی امیه، سرکش و مستبد بودند. قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند… و چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید: دین بر ضد فرمانروایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابراین، تاریخ از روی انصاف حکم می‌کند که خون حسین به گردن بنی‌امیه است.
سرپرسی سایکس (خاور شناس انگلیسی): حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجه‌ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هرکسی آن را شنید، بی‌اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این جمع دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، نامی بلند‌ غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.
تا ملاس توندون (هندو، رییس سابق کنگره ملی هندوستان): این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین‌، سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطرة آن شایسته است که همیشه باقی بماند و یادآوری شود.
محمد زغلول پاشا: حسین، در این کار، به واجب دینی و سیاسی خود قیام کرده و اینگونه مجالس عزاداری، روح شهادت را در مردم پرورش می‌دهد و مایة قوت ارادة آنها در راه حق و حقیقت می‌گردد.
عبدالرحمان شرقاوی (نویسنده مصری): حسین برای به دست آوردن فرصت و از سر گرفتن جهاد و دنبال کردن از جایی که پدرش رها کرده بود،‌ در آتش شوق می‌سوخت. او زبان را دربارة معاویه و عمالش آزاد کرد، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود. اما حسین ، حزب خود را وادار کرد که در طرفداری حق سختگیر باشند.
عبدالمجید جوده السمار (نویسنده مصری): حسین نمی‌توانست با یزید بیعت کند و به حکومت او تن بدهد، زیرا در آن صورت، بر فسق و فجور، صحه می‌گذاشت و ارکان ظلم و طغیان را محکم می‌کرد و بر فرمانروایی باطل تمکین می‌نمود. امام حسین‌ به این کارها راضی نمی‌شد، گرچه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود و یارانش کشته شوند.
علامه طنطاوی (دانشمند و فیلسوف مصری): «داستان حسینی» عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می‌انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می‌آورد،‌چندانکه برای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند.
العبیدی (مفتی موصل): فاجعة کربلا در تاریخ بشر نادره‌ای است، همچنان که مسببین آن نیز نادره‌اند… حسین بن علی سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پیغمبر اکرم وظیفة خویش دید و از اقدام به آن تسامحی نورزید. هستی خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و بدین سبب نزد پروردگار، «سرور شهیدان» محسوب شد و در تاریخ ایام ، «پیشوای اصلاح طلبان» به شمار رفت. آری، به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن، کامیاب گردید.
ابن ابی الحدید (دانشمند مصری): مانند حسین، چه کسی را سراغ دارید که درباره اش گفته اند: روز عاشورا هنگامی که تمام یاران و برادران و فرزندان خود را از دست داده و دشمن از همه سو او را احاطه کرده بود، چون شیر می‌غرید و جنگاوران دلیر را از پای در می‌آورد.
هلال بن نافع (یکی از سپاهیان ابن زیاد): من در نزدیکی حسین ایستاده بودم که او جان می‌داد. سوگند به خدا که من در تمام مدت عمرم هیچ کشته ای را ندیدم که تمام پیکرش بخون خودآلوده باشد و چون حسین صورتش نیکو و چهر‌ه‌اش نورانی باشد، به خدا سوگند درخشش نور چهرة او مرا از تفکر در کشتن او باز می‌داشت.
شیخ جعفر شوشتری: از عظمت بلکه معجزه قرآن آن است که بر خلاف دیگر کتابها تکرارش ملال آور نیست،‌بلکه لطفش بیشتر می گردد، مصیبت امام حسین‌(ع) هم همینطور است . هر چه خوانده یا شنیده شود باز تازه است. دیگر آنکه نگاه کردن به خط قرآن عبادتست، تلاوت و گوش دادن به آن عبادتست،‌مرثیه امام حسین‌(ع) هم چنین است، خواندنش و گوش دادنش عبادتست، گریاندنش و گریه کردنش نیز عبادتست «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه» از جمله آنکه قرآن مجید به جمیع شئون معجزه است و … و امام حسین‌(ع) هم به سر بریده‌اش، به اعضایش، به بدنش همه معجزه است.
شهید آیت الله سید محمد حسین بهشتی: دوستان حسین، هواداران حسین،‌ شیفتگان حسین،‌پیروان مکتب توحید و یکتاپرستی باید بدانند، مبارزه در زندگی امری است اجتناب‌ناپذیر، از کسالت و کاهلی و از گوشه‌نشینی بیرون بیایند. بدانند تا بشری در دنیا زندگی می‌کند باید همواره مبارزه داشته باشد،‌ شیرین مبارزات، مبارزه له حق و علیه باطل است، مبارزه برای زنده نگهداشتن فکر حق،‌ مبارزه برای اجرای قانون حق «گفتار عاشورا ، ص 54»
شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب: راه حسین، راه دل است. هر چیزی را بهاری است و بهار عزای حسین عشر عاشوراست. اسم حسین و قبر حسین موجب شکستن دل است . راه حسین راه قلب، بلکه راه خداست. اگر کسی با دل متوجه حسین شود مصائب و حالاتش را به خصوص در این ایام متذکر شود، به طور حتم دلش خواهد شکست، قیمتش کم می‌شود، مگر قلب که قیمتش علاوه می‌گردد. «بخشی از کتاب سیدالشهدا»
شهید آیت الله شیخ مرتضی مطهری: حسین فرزند پیغمبر است، او ایمان خود را به تعلیمات پیغمبر نشان می‌دهد. پیغمبر جلوه می‌کند، پیغمبر متجلی می‌شود،‌در وجود حسین دیده می‌شود. چطور روح بشر، این مقدار شکست ناپذیر می‌شود؟
سبحان الله، بشر به کجا می‌رسد، روح بشر چقدر شکست ناپذیر باید باشد، که بدنش قطعه قطعه می‌شود، جوانانش جلوی چشمش قلم قلم می‌شوند، در منتهی درجه تشنه می‌شود، و حتی به آسمان که نگاه می‌کند، به نظرش تیره و تار است، خاندانش اسیر می‌شوند، هر چه دارد از دست داده است، ولی یک چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. هرگز روحش شکست نمی‌خورد. شما یک چنین صحنة نمایشی از فضایل انسانیت در غیر حادثه کربلا نشان دهید، تا به جای کربلا از آن حادثه یاد کنیم؟ پس چنین حادثه‌ای را باید زنده نگهداریم، «حماسه حسین،‌ ج 1، ص 169 الی 70»
امام خمینی (ره): روز مبارک سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است، و روز تحقق پاسداری از اسلام و حقیقت از مکتب الهی، روز تولد بزرگ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد، مکتبی که می‌رفت با کج روی‌های تفالی جاهلیت و برنامه‌های حساب شده، احیای ملی گرایی عروبت با شعار «لاخبر جاء و لاحی نزل»‌ محول و نابود شود و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا بکشاند، که ناگهان شخصیت عظیم که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفی(ص) و سید اولیاء علی مرتضی تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی‌نظیر و نهضت الهی خود،‌ واقعه بزرگی را به وجود آورد،‌کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید، اقتباس از کتاب پیام امام خمینی، مورخ 26/3/59
ل . م . بوید : در طی قرون ، افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح ، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته‌اند و در همین‌هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی‌شود . این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین . من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می‌گویند شرکت کرده‌ام ، هر چند که 1300 سال از تاریخ ‌آن گذشته است .
طه حسین (دانشمند و ادیب مصری) : حسین (ع) برای به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال‌کردن از جایی که پدرش رها کرده بود ، در آتش شوق می‌سوخت . او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد ، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود . اما حسین ، حزب خود را وادار کرد که در طرفداری حق سختگیر باشند .
استاد محمدرضا حکیمی: و عاشورا یک «ایست بزرگ» است، در برابر سیل بنیانکن جاهلیت در عصر تمدن، در برابر این سقوط‌ها و انحطاط‌ها، این الحادها و ضلالتها، این ستم‌ها و بیدادها، در برابر این بشریت فرو رفته در تباهی، و این روزگار سراسر سیاهی ، در برابر پذیرش ذلت و بندگی و وداع با عزت و آزادگی.
هنگامی که می‌نگریم در «خطبه عاشورا» سخن از عدل می‌رود و از اینکه عدالت از میان رفته است.. می‌فهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت» فلسفة عاشورا را زنده نگاه بداریم، و با قیام برای عدالت از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم. «بخش‌هایی از کتاب قایم جاودانه»‌
دکتر شریعتی:حضرت امام حسین علیه السّلام بزرگ ترین شهید دین در تاریخ است

احادیثی مرتبط با عاشورا

 

مطلب ذیل نقل قول از وبلاگ دیگران است

در خصوص ماه محرم از حضرت امام رضا (ع) روایت شده است: ((چون ماه محرم داخل می شد پدرم را کسی خندان نمی دید و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب می شد تا روز دهم چون روز عاشورا می شد آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود امروز روزی است که حسین علیه السلام شهید شده است.))

حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می فرمود:

 (( مَنْ تَذکرّ مُصابَنا و بَکی لِمَا ارْ تُکِبَ مِنّا، کانَ مَعَنا فِی دَرََجَتِنا یَومَ القیامَةِ، وَ مَنْ ذَکّر بِمُاصابِنا فَبَکی  وَ أبْکی لَمْ تبکِ عَیْنِه یَوْمَ تَبْکِی العُیُونَ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحیی فِیهِ أمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلُوب )) 

 هر کس ذکر و یاد مصیبت های ما را بنماید و بر آنچه به ما وارد شده اشک بریزد روز قیامت در رتبه ی ما خواهد بود و هر کس مصیبت های ما را یادآور شود و بگرید و بگریاند در روزش که همه چشم ها گریان است دیدگانش گریان نخواهد بود و هر کس در مجلسی از مجالسی که امر ما اهل بیت و امامان احیا می شود بنشیند دلش زنده و جاوید خواهد بود روزی که همه قلب ها مرده است.

 همچنین امام رضا(ع) فرمودند: ماه محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت حرمت آن را حفظ می کردند و در آن جنگ و کشتار نمی کردند ولی در این ماه خون ما را ریختند و حرمت ما را شکستند، بچه ها و زنان ما را به اسارت بردند، خانه هایشان را آتش زدند.

 به درستی که روز عاشورای حضرت حسین(ع)  دلخراشترین روزها و اشکبارترین ایام است، آری در آن روز بود که عزیزان ما در نهایت بلا و مصیبت قرار گرفتند و کرب و بلإ را به ارث تا قیامت برای ما گذاشتند.

(( فَعَلی ٰ مِثْلُ الحُسَیْنِ فَلیَبْکِ الْباکُونَ فَاِّن البُکا ءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُنُوب العِظامَ ))

 پس بر مثل حسین (ع) باید گریست که گریه بر حضرت او گناهان بزرگ را از بین می برد.

  و نیز امام رضا (ع) فرمود: هر کس روز عاشورا دست از کار و زندگی بکشد و دنبال حوایج دنیایی نرود خداوند تبارک و تعالی حوایج دنیا و آخرتش را برآورده  خواهد کرد و هر کس روز عاشورا را روز مصیبت و حزن و اشک قرار دهد خداوند روز قیامت را روز فرح و شادی او قرار خواهد داد و به توسط ما خاندان چشمانش در بهشت روشن می شود. و هر کس روز عاشورا دنبال شادی و سرور باشد و به کسب و تجارت بپردازد و برای خانه و زندگی خویش وسیله ی جدیدی تهیه کند برایش مبارک نخواهد شد و در روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمرو بن سعد لعنهم الله در ٲسفل درک دوزخ محشور خوهاد شد. 

عزاداری امام رضا(ع): دعبل خزایی می گوید: در ایام دهه محرم به محضر آقا و مولای خود، علی بن موسی(ع)، در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند، محزون یافتم. وقتی حضرت مرا دید فرمود: مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری می کند؛ سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود: ای دعبل! دوست داری شعر بخوانی؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما، به ویژه بنی امیه است؛ سپس برخاست و پرده ای بین ما و اهل بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین(ع) گریه کنند؛ آن گاه رو به من کرد و فرمود: ای دعبل! مرثیه بخوان! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی، تا زمانی که زنده ای.در این هنگام دعبل مرثیه سرایی را آغاز کرد.

عاشورا اسوه ای منحصر به فرد

نقش عاشورا در بیداری ملت ها
 

در حقیقت، می توان به این موضوع پافشاری نمود که علل و عوامل جاودانگی این نهضت، اهداف نهضت عاشورا است. حضور یک مسئؤل و حاکم کوته بین و کج اندیش عامل ضررهایی برای یک ملت است؛ لذا نتیجه این است که در مقابل چنین حاکمی باید ایستادگی کرد. باید عنوان کنیم که فرهنگ عاشورا، ایستادگی و مقاومت است.
این گونه شد و فرهنگ عاشورا در طول تاریخ همواره بر جوامع اسلامی و غیر اسلامی الهام بخش بوده و به تعبیر نویسندۀ آمریکایی : «هیچ نمونه ای از شجاعت، بهتر از شجاعتی که امام حسین از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمی شود» (واشنگتن ایروینگ).
یکی از موضوعاتی که در بیداری ملت ها، عاشورا نقش داشت، الگوگیری همه جانبه یی که ملت ها از این قیام داشتند ؛ یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش الگو و اسوه قرار دادند 1.
استاد حسن ابراهیم می گوید: «کشته شدن امام حسین (علیه السلام) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل ا این رخداد، شیعیان پراکنده بودند؛ زیرا شیعه گری یک نظریه سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده بود و هنگامی که حسین کشته شد، شیعه گری با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان نفوذ کرد و عقیده راسخ آنان شد.2»
قیام حسین در واقع به مشعل تبدیل شد و چراغ هدایت گمراهان در جستجوی حقیقت شد. بعد از این قیام، ملت ها راه نیل به ایستادگی علیه ظالمان را پیدا کردند. درس آزادمنشی و آزادنگری را ملت ها آموختند و راه را برای اثبات حقانیت خود یافتند. در جامعه ای که سلطنت موروثی بود با پایان یافتن دوران حکومت ظلمت معاویه، زمام امور به دست فرزند شرابخوارش(یزید) افتاد.
معاویه بارها به یزید سفارش کرده بود که با حسین درگیر نشود، ولی یزید گوشش بدهکار نبودو نسنجیده اقدام به کاری کرد که بعدها پشیمان شد؛ البته به صورت ظاهری. کمی بعد از واقعه ی دلخراش عاشورا، رژیم اموی ثمرۀ کشتن کربلا را به چشم دید و از ایستادگی در برابر امواج اعتراضات، شروع به متهم کردن یکدیگر شدند. این قیام تأثیر
معجزه آسایی کرد. سید امیر علی مورّخ اسلامی می گوید: «کشتار کربلا در همه قلمرو اسلام، مایۀ وحشت و بیم شد و ایرانیان را به هیجان آورد.3» پست ترین چهره ی اموی (یزید)، فرزند نابکار معاویه، پس از پدرش زمام امور را به دست گرفت؛ در این حال، دین و اسلام بعداً با خطر روبرو شد. امام حسین دست اهل بیت خود را گرفت و در چنین شرایطی سکوت را بر خود جایز ندانست و سازش را به صلاح امت نمی دید. امام حسین با آن دید با بصیرت خود، یزید را ویرانگر اساس اسلام تشخیص داد لذا بر علیه او یک قیام تاریخی را ثبت نمود.

- عاشورا و روحیۀ وحدت :
 

گروهی از اسرا را که به شام می بردند، چون به «تکریت» رسیدند، مسیحیان آن جا در کلیسهای خود جمع شده و به نشان اندوه بر کشته شدکان حسین (علیه السلام)، ناقوس نواختند و نگذاشتند سربازان یزیدی وارد آنجا شوند. به شهر «لینا» نیز رسیدند، مردم آنجا همگی گرد آمدند و بر حسین و دودمانش سلام و درود فرستادند و امویان را لعن کردند و سربازان را از آن جا بیرون کردند. چون خبر یافتند که مردم «جهینه» هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند. به قلعۀ «کفر طاب» رفتند، به آن جا نیز راهشان ندادند. به «حمس» که وارد شدند مردم تظاهرات کردند و شعار می دادند: «اکفرا بعد ایمان و ضلالا بعد هدی؟» و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند4.
همانطور که عنوان نمودیم، دستگاه اموی پس از قتل امام حسین در همه جا منفور شدند و با کار نسنجیدۀ خود خط بطلان برخود کشیدند. عاشورا از آن پس باعث ایجاد روحیه ی وحدت و همبستگی در میان مسلمانان شد و پس از آن ما شاهد قیام های متعددی بودیم.
علامه مقرّم یک مطلب در همین عنوان دارند و می گوید: «یکی از پیامدهای نهضت و قیام سید الشهداء، حسین بن علی و آن مجاهد بزرگ، که فتحی روشن به دنبال خود داشت، این بود که در علویان تأثیر بزرگی گذارد.پس از حادثۀ کربلا، هر یک از فرزندان علی(علیه السلام) و یا کسانی که مذهب، علوی داشتند و می خواستند قیام و جهاد کنند، از جهاد مقدس حسین سرمشق می گرفتند.5»
علامه مقرّم در دامۀ بحث خود در جایی می گوید: «... تمام افرادی که قیام کردند، نظرشان این بود که باید در جامعه حق و عدالت جایگزین ستم گردد. اینان می گفتند: ما بر ضدّ دولت باطل قیام کرده ایم و می خواهیم جامعه اسلامی بداند که حق آل محمد غصب شده است و باید قیام کرد و دست ستمگر را کوتاه کرد و خارهایی را که در راه دین پیدا شده باید زدود. علامه ادامه می دهند و می گوید: انقلاب های پیاپی که در بلاد ولایت پدید آمد، موجب شد که مردم رشد پیدا کنند و حق را عیان مشاهده نمایند.6».
قیام امام حسین (علیه السلام) توانست زنجیرهای از هم گسیخته ی مسلمانان را به هم وصل نماید و زمینه ی همبستگی و وحدت آنان را فرآهم نماید.

- فلسفۀ عاشورا
 

بر اساس بینش اسلامی و تعالیم قرآنی و روایات، مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از تاریخ موظف اند. هر کدام از ما وظیفه داریم مکان و زمان خود را به درستی بشناسیم و به موقع در مواقع حساس بهترین تصمیم را بگیریم.
عاشورا، لوح فشردۀ زندگی است. عاشورا محل آموزش است. الگوبرداری از عاشورا توانسته است در طول تاریخ کارساز باشد. در هر زمان که هستیم با مراجعه به حادثه عاشورا و الگوگرفتن از آن نهضت، پی به اسرار الهی می بریم. قیام عاشورایی امام حسین در تمام ابعاد گوناگون مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و ... قابل الگوبرداری است.
عاشورا محل تعیین خط مشی اسلام راستین محمدی از اسلام و نفاق و دروغگویی اموی است. عاشورا متعلق به یک زمان و مکان نیست بلکه هر زمانی عاشورا است و هر مکانی کربلاست. عاشورا، رسالت مدعیان اسلام راستین را سخت نموده و نقش دینداران و به ویژه خواص را صعب و سنگین نموده است.
علامه شیرازی می نویسد: «امام حسین به پا خواست و از جان عزیز خود در راه اسلام گذاشت و بر بلا صبر نمود تا آن که عاقبت، همان گونه که خودش خبر داده بود، شهید شده اما در تحقّق بخشیدن به هدف خود پیروز گردید؛ زیرا توانست با عمل خود، حساب این خلافت را از اسلام جدا کند و پرده از روی واقعیّت عنصر اموی بردارد.7 ».
بر همین اساس، عنصر مهم در فلسفه ی عاشورا پرده داری و شناخت ماهیت دستگاه یزید و اموی بوده است، که مردم را بفهماند که بنی امیّه یک حکومت نفاق است که لباس اسلام را به تن کرده است.واقعا شناخت حاکم منافق ظرافت لازم دارد؛ همان کاری که امام راحل در شناختن بنی صدر بکار برد.لذا عنصر شناخت یک عنصر بسیار مهمی است.
علامه شیرازی ادامه می دهند که: «... جنگ بنی امیّه با امام حسین دنبالۀ همان
جنگ های خونینی است که این عنصر جاهلی از اول به منظور خاموش ساختن نور خدا در روی زمین برانگیخته است که ابتدای آن جنگ بدر بوده است. بدین ترتیب، مردم دریافتند که حکومت اموی، یک نوع سلطنت ظالمانه است که هیچ ربطی به اسلام نداردو رفتار آن را به حساب اسلام نباید گذاشت، و با این فداکاری، حقیقت اسلام را از آلودگی به لوث جنایات عنصر اموی، مسلمین یک حکومت اسلامی شناخته شده بود، حفظ کند. و برای همیشه ثابت کردکه خلیفة الله و جانشین رسول خدا هرکس نیست که به تخت خلافت بنشیند... 8.»
کاری که بنی امیه می کرد یعنی همان کاری که به اسم اسلام می کردکه نام اسلام را از چشم مردم بندازند و به اهداف شوم خود برسد، در امروز هم کسانی هستند که با نام اسلام و با خط اصطلاحات خود، خواسته و ناخواسته ضربه هایی بر پیکرۀ اسلام وارد می سازند. پس عاشورا تعلق به یک زمان و مکان خاص ندارد و لزوم بصیرت برای آحاد مسلمین بویژه برای خواص طبق بیانات رهبری پیش از پیش احساس می شود.
انقلاب اسلامی ایران با رهبری حضرت امام راحل، پی به مسئله عاشورا برد و در واقع انقلاب ما عاشورای جدید بود. که باز هم چهره ی واقعی و منافق برخی را نمایان ساخت. انقلاب اسلامی ایران دقیقاً به مانند قیام امام حسین (علیه السلام) بوده است ونقطۀ مشترک هر دو قیام این است که این دو، در دوره ای اتفاق افتادند که احساس شد دین خدا در معرض زوال است و جهالت و غفلت برخی زمینۀ اضملال دین خواهد شد. امام راحل هم به مانند جد بزرگوارش امام حسین برای بیداری و آگاهی مسلمانان به پا خواست و عمل به تکلیف را اساس قیام خود قرار داد.
جاودانگی نهضت امام حسین، هدیه و اجر و مزد الهی است برای کسی که از تمام هستی خود، یاران و فرزندانش گذشت. از خداوند می خواهیم این انقلاب اسلامی و تمامی انقلاب هایی که متأثر از قیام امام حسین اند را حفظ و نگه دارد و به قیام و انقلاب مهدوی متصل گرداند.

- تقویت و رشد انگیزۀ شهادت طلبی
 

از دیگر نقش های عاشورا و پیامدهای عاشورایی و حسینی، تقویت شهادت طلبی است. در اسلام به مقام شهادت درجه ای بالا اعطا شده و جاودانگی را برای شهدا تضمین کرده است. اجر و پاداش شهید متناسب با شخصیت و درجۀ والای شهید دارد که به همان اندازه اجر خود را دریافت می کند.
حال یکی از موضوعات علل و عوامل جاودانگی عاشورا و تأثیر نهادن خود در بیداری ملت ها و جوامع و این که بتوانند بدون هیچ ترسی به دفاع از حق خود انقلاب و قیام کنند، همان تقویت روحیۀ شهادت طلبی که سرچشمه از آن قیام دارد، است، لذا شاهد هستیم پس از عاشورا مبارزات فراوانی شکل گرفت که الگو گرفته از عاشورا است.
جلال الدین فارسی می گوید: «بیشتر قیام هایی که در دوره بنی امیه و بنی عباس، رخ داد زیر شعار«یا لثارات الحسین» رونق و انجام گرفت. نقشه قیام و پیمان بیعت برای آن بر مزار شهید طف منعقد می شود و آن مزار مقدس پایگاه مبارزان ضدّ حاکم و کعبه الهام آنان و میعادگاه و پیمان گاهشان بود.9»

- حق محوری نهضت عاشورا :
 

می توان اذعان نمود که عامل مهمی که عاشورا توانست بر بیداری ملت ها تأثیر گذارد، حق محور بودن آن است. این نهضت بر اساس حق پایه گذاری شده و آثار گرانبهایی در جهت هدایت و روشنگری بشریت گذاشت و نقش بسزایی در بیداری غافلان ایجاد نمود. لطف الهی همیشه شامل حال حق طلبان خواهد شد و در همین انقلاب اسلامی ایران، بارهاشاهد الطاف بوده ایم؛ چه در زمان انقلاب و پیروزی آن، چه در زمان جنگ و چه اکنون.
ملتی که با دست خالی و با اعتقاد قلبی به خداوند توانستند بر مشکلات پیروز شود و امروز به فضل الهی در دهۀ عدالت و پیشرفت به دنبال دستیابی به اهداف عالمانۀ خود در تمام زمینه ها است. «نورالله» سبب شد که حادثۀ عاشورا از دستبرد خطرآفرینان حفظ شود و بارها خواستند نامی از حسین نماند اما نتوانستند.چون میدانستند که عاشورا سرمشق خواهد شد.
عمید زنجانی در این رابطه مینویسد : قیام عاشورا [با محور حق طلب خود] درس دین باوری، ایثار، شجاعت، شهادت، فداکاری، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر و روحیّه ی ستیزی جوئی و پرخاش گری و جسارت در مقابل حکّام جور را در مسلمانان ایجاد نمود و پیروان مکتب اهل بیت را به عنوان سر سمت ترین حامیان دین پیامبر جلوه گر ساخت.
مبارزان و رهبران شیعه در تاریخ جنبش های حرکت آفرین خود، صحنه های اعجاب آمیزی از رشادت، دلیری، فداکاری، ایثار خلق نمودند و هرگز بیم و ترس از قدرت حاکم به دل راه ندادند.... این ویژگی ها است که همواره شیعه را در تاریخ به عنوان نیرومندترین سازمان انقلابی اسلام، که از زمامداران با فریاد و پرخاش مطالبه عدالت و استقرار ارزش های والای اسلامی و انسانی می نموده است، جلوگر کرده است 10.
دستگاه اموی در ابتدای قتل حسن پنداشتند که دیگر نامی از حسین باقی نمی ماند؛ اما حساب یک چیز را نکردندکه خداوند از مؤمنین دفاع می کند. آن ها مکافات عمل خود را دیدند. قانون طبیعت می گوید هر عملی بازتابی دارد. دستگاه اموی به حساب کار خود در دنیا رسیدند و در آخرت در عذابی الیم به سر می برند.
نهضت عاشورا یک جامعیت فوق العاده ای یافت و تمام معادلات دشمنان اسلام را در تمام نقاط تاریخ به زد. جلوه های قیام حسینی در بیداری ملت ها و پابرهنگان پدیدار شد و روز به روز افزوده تر می شد. خصوصیت عملی، حماسی و عاطفی عشورا یک معجونی را تشکیل داد که هرگز دشمن نمی تواند این معجون را حل نماید و از سر راه بردارد.
سید جعفر شهیدی در رابطۀ قیام عاشورا و پیروزی خون بر شمشیر می نویسد: زمان، جنایتکار است، اما جنایت پیشه نیست، زمان نیز مانند تاریخ، که خاطره زمان را نگاه می دارد، جنایت می کند؛ اما کم تر جنایتی برای مکافات می گذارد. اگر جنایات تاریخ در مواردی حساب نشده است، مکافات آن حساب دارد؛ حسای بی نهایت دقیق. قرآن می گوید: کافران می پندارند اگر به آن ها فرصتی می دهیم، این فرصت به سود آنهاست. به آن ها فرصتی می دهیم تا هر چه می خواهند بکنند. سرانجام عذاب دردناکی خواهند داشت. 11

- الگوبرداری از عاشورا
 

جهت گیری عقیدتی و عرفانی نهضت عاشورا به انسان ها راه را نشان داد. انسان ها با سرمشق و الگوگیری از عاشورا به این حقیقت دست یافتند که ما می توانیم.
استقامت امام حسین و ایستادگی وی، مبارزه کردن انسان با اراده و اختیار است که با هوای نفس خود انجام می دهد و امام حسین نماد انسان کاملی است که توانسته است در این میدان تا پای شهادت برود بنابراین امروز و در دنیای معاصر می توان گفت: شهادت یعنی مبارزه کردن با تمام نیروی خود و با هوای نفس و شاید راز جاودانگی نهضت حسینی از بُعد عرفانی و عقیدتی نیز همین باشد12.
در باب عظمت یافتن مکتب اسلامی، پروفسور براون می نویسد: «... گروه شیعه یا طرفداران علی به قدر کافی، هیجان و از خودگذشتگی نداشتند. اما پس از رخداد عاشورا، کار دگرگون شد – تذکار زمین کربلا، که به خون فرزند پیامبر آغشته بود و یادآوری عطش سخت وی و پیکرهای نزدیکانش که در اطراف او روی زمین ریخته بودند، کافی بود که عواطف سست ترین مردم را به هیجان درآورد و روح ها را غمگین کند، چنان که نسبت به رنج و خطر حتی مرگ، بی اعتنا شوند13.»
امام حسین (علیه السلام) فرمودند: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت. امام حسین با این جملات، معادلات یزیدان را به هم ریخت و ثابت کرد که می توان با حق محوری، یک تنه و بی سلاح و با دست خالی ایستاد و جنگید.
فاجعۀ کربلا وجدن ها را بیدار کرد و تحول روحی را به ملت ها بخشید. قیام حسینی، عالم را تحت شعاع خود قرار داد و روح عدالت خواهی را چون نهالی در وجود پابرهنگان تاریخ قرار داد.

انقلاب اسلامی ، قیامی برای آزادی
 

گفتیم که عاشورا تحول ساز است و کاری کرد که آزادی خواهان جراءت پافشاری روی مطالبات خود را تا لحظۀ مرگ رها نکنند. ماه محرم، یادآور حزن و غم و اندوه شهادت مظلومانه حضرت حسین بن علی است. با گذشت قرن ها و سال ها از آن واقعه، حق طلبان با تأسی به آن امام به مبارزه با قدرت های ظالم میپرداختند.
یکی از آن انقلاب ها که به نوبۀ خود تأثیراتی در منطقه و جهان داشت، انقلاب اسلامی ایران بود. این انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود. امام راحل با اعتقاد به همین قیام حسینی رهبری کردند و جملۀ زیبای ایشان مبین این اعتقاد است که فرمودند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشتند». انقلاب اسلامی ایران با تأسی از این قیام، اعلام حمایت از حق طلبی و آزادی خواهی ملت ها در برابر جریان های باطل و ظالم
نموده است.
امام راحل در نوشتاری فرموده است:« انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا ... است»14. این که انقلاب اسلامی ما از قیام امام حسین تأثیر پذیرفته است هیچ شکی وجود ندارد.در آن زمان دقیقاً محمدعلی شاه همان کاری را شروع کرد که یزید بن معاویه کرد و آن هم اسلام زدایی بود.
یکی دیگر از نویسندگان می نویسد: «امام به عنوان نقطه اتصال مردم و اسلام، با درس از نهضت عاشورا، محتوای سیاسی – انقلابی را به آن بازگرداند. بنابراین مکتب اسلام، رهبری امام و حضور مردم، سه عامل اصلی به وجودآمدن انقلاب به حساب می آیند.15»
با این حساب از جمله عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خواستاری چهرۀ اسلام حسینی بوده است. در حقیقت، اسلامی را که امام حسین (علیه السلام) و امام خمینی (قدس سره) به کار گرفتند، با اسلام عبدالله بن زبیر و اسلام شریعتمداری تفاوت داشت؛ زیرا عبیدالله بن زبیر و شریعتمداری قادر به انقلاب کردن و جاودانه شدن نبوده اند16.
هیچکس نمی توند منکر این موضوع باشد که امام راحل در ظرف دو دهه توانست چهره نوینی از اسلام بسازد. امام راحل در پاسخ سؤالی که پرسیدند آیا گره زدن این دو نهضت برای ادامه انقلاب اسلامی ضروری است؟ فرمودند: «اگر ما بخواهیم مملکت مان یک مملکت مستقلی باشد، یک مملکت آزاد باشد، باید این رمز (قضیه سید الشهداء) را حفظ کنیم... اگر بخواهید نهضت شما محفوظ باشد، باید این سنت ها(عزاداری و ...) را حفظ کنید... عاشورا را زنده نگه دارید که با زنده نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیب نخواهد دید.»
امام راحل تنها راه حفظ انقلاب و آزادی انقلاب اسلامی، عاشورایی کردن آن می داند. زیرا که عاشورا، سرشار از درس و تعلیم است.
پس از حادثه عاشورا، موجی از بیداری در جامعه مسلمانان پدید آمدو الگوگیری مردم ایران از عاشورا باعث پیروزی انقلاب شد و روند را به سود خود تغییر دادند. مثلاً تظاهرات مردم در عاشورای 13 خرداد 1342؛ یا سخنرانی معروف امام راحل در عصر عاشورای 1342 در مدرسه فیضیه؛ راهپیمایی عاشورای دوازدهم محرم بعد آنکه از مسجد امام آغاز گردید؛ تظاهرات حدود 4 میلیون نفری در تهران در عاشورای سال 1357، علیه رژیم شاه؛ همچنین درآن موقع، مردم برای نشان دادن همبستگی خود بر ادامه مبارزه تا برپایی جمهوری اسلامی، راهپیمایی عظیم اربعین را برپا کردندکه تعجب و حیرت دنیا را وا داشت.
این نمونه های ارتباط انقلاب و مردم با عاشورا است که بی شک عامل بی چون و چرای پیروزی انقلاب اسلامی است. شاید رمز این ارتباط با عاشورا که کمتر بحث بر روی آن می شود، «کار برای خدا» است. امام حسین فرمود: «خدایا! با تمام سختی ها و مصیبت ها به خشنودی تو خشنود و تسلیم فرمان تو هستم. 17».
خوشبختانه با شکل گیری موج بیداری اسلامی در جهان به دنبال انقلاب اسلامی که به برکت قیام حسینی است، زمینه رشد جریانات عدالت خواهی افزایش یافته است؛ و فضای فکری حاکم بر جهان از حالت«جهل» و «سازش» به «آگاهی» و «خودباوری» تبدیل شد که امیدواریم روز به روز به وسعت این عامل افزوده شود.

پی نوشت ها :
 

1- علی رستمی، کارشناس علوم قرآنی؛ فلسفه عاشورا.
2- حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج1، ص399.
3- سید امیر علی، مختصر تاریخ العرب، ص93.
4- عاشورا فی الأدب العاملی المعاصر، ص54؛ به نقل از منتخب طریحی و
مقتل ابومخنف.
5- سید عبدالرزاق موسوی مقرّم، رهبر انقلاب خونین کوفه (ترجمه زید الشهید)، ترجمۀ عزیز الله عطاردی، ص132.
6- همان.
7- عبدالزهرا کعبی، الحسین قتیل العبره، ص44 - 45 .
8- همان.
9- جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام، ص862.
10- عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 121- 122.
11- آل عمران / 178.
12- علی رستمی، کارشناس علوم قرآنی؛ فلسفه عاشورا.
13- حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1، ص3652.
14- امام خمینی، صحیفه نور، ج18، ص22.
15- نقش عاشورا در شکل گیری و تداوم اسلامی ایران، چکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ص189.
16- مرتضی شیرودی، قیام حسینی و نهضت خمینی.
17- حسین اسحاقی، بام عبرت، ص146. به نقل از: شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص244.
 

فهرست منابع :
1- ابراهیم، حسن؛ تاریخ اسلام، ج1.
2- فارسی، جلال الدین؛ انقلاب تکاملی اسلام.
3- شیرودی، مرتضی؛ قیام حسینی و نهضت خمینی.
4- امام خمینی؛ صحیفۀ نور.
5- زنجانی، عمید؛ انقلاب اسلامی و ریشه های آن.
6- پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی هنری تبیان
7- پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی هنری زائرین

مشخصات و تاریخچه مرقد امام حسین


اگر چه قبر حقيقى سيدالشهدا (ع) در دلها و قلبهاست كه بناى آن از دوران كودكى در سرزمين دل شيعيان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد شريف آن حضرت همواره از آثار و بركات متعددى برخوردار بوده است . 

ضريح مقدس و حرم مطهر امام حسين (ع) يادگارى از جان نثارى و فداكارى او و يارانش در راه خدا مى‏باشد. مرقدى كه جاى عترت آدميان براى ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است كه اين بارگاه شريف و غم‏انگيز و شور آفرين، همواره زيارتگاه مردم جهان شده و انسانها ، فداكارى و عشق و صفا را از خفتگان اين مرقدهاى شريف ، سرمشق گيرند.



حرم حسين كعبه دلهاست . و اين كعبه طوافگاه زائران و قبله اميدواران و دارالشفاى دردمندان و پناهگاه توبه كنندگان و گنهكاران است.

آرى، عاشقان كويش و دلباختگان رويش ، پروانه‏وار خود را در اطراف ضريح مطهرش گردانيده و به آتش عشق و محبت او، پر و بال خويش را مى‏سوزانند و اشك شوق و اشتياق بر چهره و رخسار مى‏افشانند، و بر مظلومى و مصيبتهاى او و خاندانش ناله سر مى‏دهند براستى «اين چه شمعى است كه جانها همه پروانه اوست».

 

برگرد حريم تو ، كه دست طلب ماست‏

چون دامن شمعى است، كه پروانه بگيرد

فضل و شرافت كربلا و مرقد مطهر سيدالشهدا (ع) چنان است كه امام صادق (ع) فرمود: «قبر ابى عبدالله الحسين (ع) از آن روزى كه در آنجا دفن شد، باغى از باغهاى بهشتى است» (1).

با ذكر اين مختصر ، شايسته است جهت آگاهى و آشنايى با چگونگى حرم و مرقد شريف امام حسين (ع) و تحولات عمارت شريف ، مطالبى به طور اجمال ذكر گردد.

محل دفن آن حضرت كه همان گودال قتلگاه است ، اكنون داراى سقفى است كه روى آن صندوق مبارك نهاده شده و روى صندوق ، ضريح در ميان روضه منوره ، و روضه نيز در بين مسجد (مسجد بالا سر و مسجد پشت سر) و در طرف پايين پا در زاويه روضه قبور شهدا مى‏باشد اين مجموعه هم اكنون حرم امام حسين (ع) را تشكيل مى‏دهد، و حرم نيز ميان رواق و رواق در وسط صحن و صحن محور آبادانى زمين كربلا بوده و مى‏باشد.

 

ضريح مقدس در وسط واقع است و از نقره خالص ساخته شده كه در پيش روى آن با طلا و به خط نسخ نوشته شده: «ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»، و در بالاى سر، «آيه نور» نوشته شده است .

 

صحن مطهر حسين (ع) داراى هفت باب است كه عبارتنداز:

1- باب قبله كه ساعتى بر فراز آن نصب است ،

2- باب قاضى الحاجات

3- باب زينبيه كه در حدود تل زينبيه قرار دارد

4- باب سلطانى

5- باب بازار بزازها

6- باب سدره كه در شمال صحن بوده و به بازار و اطراف راه دارد

7- باب صافى كه به درب بين الحرمين نيز معروف است.

 

تاریخچه :

از اخبار چنين بر مى‏آيد كه بارگاه حسينى هفت مرتبه - به غير از عمارت موجود - بنا نهاده شده است .

عمارت اول: بارگاه سيدالشهدا (ع) پس از ساختن قبر شريف آن حضرت براى اولين بار در دوران بنى اميه بنا گرديد ، اخبار و روايات بسيارى آمده كه در زمان بنى اميه سقفى بر روى مزار امام و مسجدى (ظاهراً توسط بنى اسد) نزديك آن ساخته شد و تا زمان هارون الرشيد (سال 193 ) همچنان باقى بود.

عمارت دوم : بعد از تخريب مرقد شريف ، توسط هارون ، در زمان مأمون خليفه عباسى، عمارت دوم بنا شد، و تا سال 232 باقى بود .

اما از آن سال تا سال 247 متوكل چهار بار امر به خرابى و انهدام قبر كرد، و اوقاف حاير مبارك را برد و ذخاير آن را تاراج كرد.

عمارت سوم : سومين بار مرقد مطهر امام به دست «منتصر» تجديد بنا شد، و تا سال 273 باقى بود.

عمارت چهارم : تجديد بناى مرقد امام براى چهارمين بار به دست محمد بن زيد بن حسن بن محمد بن اسماعيل بن زيد بن على بن الحسين بن على بن ابيطالب ، ملقب به «داعى صغير» پادشاه طبرستان انجام گرفت.

عمارت پنجم : بناى عضد الدوله ديلمى بود، كه در سال 369 بنا شد، و در زمان او بود كه رواقى به دست عمران بن شاهين معروف به «رواق عمران» در حاير حسين ساخته شد.

عمارت ششم : ششمين بار بارگاه حسين به دست حسن بن مفضل بن سهلان ابومحمد رامهرمزى ، وزير سلطان الدوله ديلمى نوسازى شد.

عمارت هفتم : عمارت موجود است كه در سال 767 بعد از سرنگونى دولت آل بويه به سال 310 به دستور سلطان اويس ايلخانى ساخته شد، و در سال 786 فرزندش احمد بن اويس در تكميل آن كوشيد و تاريخ آن در بالاى محراب و نزديك سر شريف آن حضرت نگاشته شده است . (2)

 

پی نوشتها :

1- سيرهء امامان (ترجمهء اعيان الشيعه ), علامه سيد محسن امين , ص 220ـ و زندگانى چهارده معصوم ,
عمادزاده , ج 2 ص 137
2- وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 323

بصیرت یعنی .....

چرا سیّدالشّهدا (ع) تنها شد؟

گفتاری از استاد سید محمد مهدی میرباقری

چه عواملی موجب تنهایی سیّدالشّهدا(ع) شد؟ مرحوم علامه طباطبائی (رض) فرموده بودند: «همة کتاب وسایل الشیعه را از اول تا آخر مطالعه کردم تا ببینم چند روایت فقهی از سیّدالشّهدا(ع) نقل شده است، سه روایت بیشتر پیدا نکردم»!! معنای این حرف این است که مردم، سیّدالشّهدا(ع) را در حدّ یک مسئله‌گو هم قبول نداشتند؛ در حالی‌که ابوهریره‌ها به اسم صحابی، مراجع صاحب فتوا شده بودند؛ همة اینها نشان می‌دهد که ولیّ خدا با سازمان‌دهی قبلی تنها شده بود.

 

مقدمه
در زیارت عاشورا به امام حسین(ع) این‌گونه خطاب می‌کنیم: «و الوتر الموتور». وتر به معنای «تنها و یکتا»، و موتور «تنها شده» است. یک احتمال دربارة این معنا، یگانگی، منحصر به فرد بودن و بی‌بدیل بودن حضرت است.

احتمال دیگر این است که، حضرت تنهاست و در این تنهایی «موتور» است؛ یعنی حضرت با نقشه و برنامه‌ریزی تنها شده است؛ به خصوص اگر توجه داشته باشیم که درگیری سیّدالشّهدا (ع) مخفیانه نبود که مسلمانان از آن بی‌خبر باشند. یزید بعد از مرگ معاویه به استاندار مدینه نامه نوشت که باید از حسین بیعت بگیری و الاّ او را بکش و سرش را بفرست. حضرت بیعت نکردند و با تدبیر از مدینه خارج شدند؛ در مکه برای مسلمانان نامة دعوت نوشتند و آنها را مطلّع کردند، علاوه بر این مکه محل رفت و آمد مسلمانان بود و اخبار از آنجا منتشر می‌شد. بعد هم یزید، عده‌ای را فرستاد تا حضرت را در مکه ترور کنند و توصیه کرد که، حتّی اگر دست حضرت به پردة کعبه بود او را بکشید، لذا حضرت در ۸ ذی‌الحجّه در حالی‌که همه مُحرِم می‌شدند کاملاً با سر و صدا و با حالتی که همه متوجه باشند از مکه خارج شدند و با صراحت اعلام کردند:

کسی که حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و خودش را مهیّای لقای خدا کرده است، همراه ما کوچ کرده، همسفر شود.
از آن طرف مردم کوفه از خروج امام از مدینه و حرکت به سوی مکه مطّلع شدند، نامه نوشتند و حضرت را دعوت کردند. حضرت نیز سفیر فرستادند. لذا به گونه‏ای نبود که مردم مطّلع نباشند. هم مردم حجاز، مدینه، بصره و هم مردم کوفه مطّلع بودند. کمابیش تمام مناطق اسلامی مطّلع شده بودند که چنین حادثه‌ای در شرف اتّفاق است و امام با یزید بیعت نکرده، ابتدا به مکه رفته سپس از مکه هم بی‌وقت خارج شده و مردم را به همکاری دعوت کرده‌اند.

۱ـ شرایط تنها شدن حضرت سیدالشهدا (ع)
شرایطی که موجب تنها شدن امام حسین(ع) شد را می توان در جبهه دشمن و جبهه حضرت سیدالشهدا (ع) مشاهده کرد:

ادامه نوشته

تــــاســــوعــــا


روز تاسوعا چگونه گذشت؟




روز تاسوعا روزیست که شمر بن ذى الجوشن با نامه ابن زیاد در باب قتل امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد.

ابن سعد بر حسب آن نامه ، مهیاى قتل آنحضرت شد. لاجرم وقت عصر بود که لشکر خود را بانگ زد که : یا خیل الله ارکبى و بالجنة ابشرى .

جنود نامسعود او سوار شد ورو به سپاه سید الشهداء آوردند در حالیکه آن حضرت در پیش خیمه ، شمشیر خود را در بر گرفته بود و سر بزانو نهاده بود و بخواب رفته بود. جناب زینب چون هیاهوى لشکر را شنید، بنزد برادر دوید، عرض کرد: برادر مگر صداهاى لشکر را نمی شنوید که نزدیک شده اند. پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود که ای خواهر اکنون رسولخدا را در خواب دیدم که بمن فرمود: تو بسوى من خواهى آمد.

حضرت زینب تا این خبر را شنید، طپانچه بر صورت زد و

ادامه نوشته

عدد 8

8 سال جنگ تحمیلی

سال 88 و 8 ماه جنگ نرم

8 روز جنگ غزه با اسرائیل

حق همیشه بر باطل پیروز بوده و هست

پوستر + 1 حدیث


اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِ ِ؛
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

الدره الباهره ، ص24

پوستر + 1 حدیث

لِلسَّلامِ سَبعُونَ حَسَنَةً، تِسعٌ وَ سِتُّونَ لِلمُبتَدِءِ وَ واحِدَةٌ لِلرادِ ؛
سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از برای سلام کننده و یک ثواب برای جوابگو است (با وجود آنکه سلام کردن مستحب ولی جواب دادن آن واجب است).

تحف العقول ص 253

پوستر + 1 حدیث

أَلاِستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أَن يُسبِغَ عَلَیهِ النِّعَمَ وَ يَسلُبَهُ الشُّکر
غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد.

تحف العقول،ص 250